تعليم اللبنانية🇱🇧و الفصحى📗و الفارسية🇮🇷

2022-04-08 19:55:17
١٩٩٨- اين جوان كم سن و سال، كه ١٩ سال داشت
واقعا نمي دانست كه خداوند او را در كجا جاي مي داد
١٩٩٩- يعني چه كسي مي آيد و دستم را در دستش مي گيرد
يا با چه كسي قدم خواهم زد؟
تو كنار چه كسي زندگي مي كني؟
نزد كدام گروه مي خواهي زندگي كني؟
٢٠٠٠- يعني دستش را در دستت بگذارد؟
٢٠٠١- بله همان معني
و نزد كدام مجموعه مي خواهي زندگي كني؟
٢٠٠٢- نزد چه كسي كه در شأن تو باشد مي خواهي زندگي كني؟
٢٠٠٣-به او گفتم كه كنار گروه فتح مي خواهم زندگي كنم باز کردن / نظر دهید

2022-04-02 15:15:21 رمضان كريم .. كل عام وأنتم بخير ، أعاده الله علينا وعليكم بالخير والصحة والعافية. باز کردن / نظر دهید

2022-03-31 19:13:57 تعليم اللهجة اللبنانية و اللغة الفارسية


١٩٩٨-هالشاب صغير بالعمر، عمره ١٩ سنة،
وما بيعرف ربنا وين حاطه حرفيا،
١٩٩٩-يعني بيجي بيشنگلني في ايدى،
اول حدا كزدر معاي،
انت عند مين بدك تعيش؟
عند اي تنظيم بدك تعيش؟

٢٠٠٠-شنگلك يعني حط ايده بايدك؟

٢٠٠١-ايوه شنگلني شنگلني، اه
عند اي فصيل بدك تعيش؟
٢٠٠٢-عند وين بيناسبك بدك تعيش؟
٢٠٠٣-حكيت له عند فتح بدي اعيش
تمام!

هالشاب( هذا الشاب): اين جوان
وين( أين): كجا
حاطه( يجعله): او را قرار مي دهند
حرفيا( بالضبط): دقيقا
ما بيعرف( لا يعرف): نمي داند
بيجي( يجيء): مي آيد
بيشنگلني( يأخذ ايدي بايده): دستم را در دستش مي گيرد
اول حدا( اول شخص): اولين نفر
كزدر معاي( يمشي معي): با من قدم بزند
عند مين( عند من): نزد چه كسي
بدك تعيش( تريد ان تعيش): مي خواهي زندگي كني
ايوه( نعم): بله
تنظيم: مجموعه، گروه
فصيل: گروه باز کردن / نظر دهید

2022-03-29 13:22:19
١٩٩٠- هر بار ميز شطرنج افسانه اي را از تو مي گرفتند؟
١٩٩١- بله، خيالم راحت بود
آن را مصادره مي كردند
و فكر مي كردند كه به من ضربه مي زنند و ناراحتم مي كنند
١٩٩٢- اما من هر بار يك هفته اي يكي ديگر درست مي كردم
١٩٩٣-آنها در آب فرو مي بردند
و با خودشان فكر مي كردند
كه كاري انجام دادند
در حاليكه كاري نكرده بودند
حتى در حرف هم كاري انجام نداده بودند
١٩٩٤- من اراده داشتم
اراده داشتم
به چالش كشيدن داشتم
فكر و انديشه داشتم
آزادي داشتم
١٩٩٥- و همه اي اقدامات نمي توانست كاري بكند
براي هيچيك از ما
و دليل هم همان قاشقي بود كه روز دوشنبه باعثش شد
١٩٩٦- خوب، برويم به زندان جلبوع كه اكنون مورد بحث است
١٩٩٧- اكنون از واحد بازجويي خلاص شدم و مي خواهم وارد زندان جلبوع بشوم
اكنون وارد سلول شدم باز کردن / نظر دهید

2022-03-23 14:44:57 تعليم اللهجة اللبنانية و اللغة الفارسية


١٩٩٠-كانوا كل مرة ياخدو منك طاولة الشطرنج الاسطورية؟

١٩٩١-اكيد اكيد اكيد كون مبسوط،
بس يصادروها،
هم يفكروا انو يقهروني،
١٩٩٢-انا كنت كل ما بعمل واحدة
بقضي اسبوع اعمل واحدة تانية.

١٩٩٣-فهم لا، فكانو كانو يحفروا بالماي،
يفكروا بحالهم
انهم عملوا شي،
وهم مش عاملين اشي
ولا اشي حرفيا.

١٩٩٤-عندي الارادة،
عندي الارادة
وعندي التحدي،
وعندي الفكر
وعندي الحرية،
١٩٩٥-ولا كل الاجرءات هاي ممكن تعمل اي شي،
لاي حدا، والدليل
ما فعلته المعلقة يوم الاثنين.

١٩٩٦-رح نروح لسجن جلبوع هالق طلعت؟

١٩٩٧-هلق خلصت وحدة التحقيق
انا بدي روح على سجن جلبوع، هلق دخلت سجن جلبوع، باز کردن / نظر دهید

2022-03-20 18:52:43 سال نو مبارك
١٤٠١
كل عام و انتم بألف خير باز کردن / نظر دهید

2022-03-20 09:39:37 باز کردن / نظر دهید

2022-03-19 12:21:32
١٩٧٦- با صابون روي پتو صفحه شطرنج را كشيدم
١٩٧٧- و من و فوزي با هم شطرنج بازي كرديم
١٩٧٨- فوزي به من مي گفت:
هر بار كه به جلسه بازجويي مي رفتم
اصلا به بازجويي فكر نمي كردم
١٩٨٨- بلكه فكر مي كردم كه چگونه تو را ببرم
متوجه شدي چطور؟!
١٩٨٩- اين كارها، چيزهايي بود كه در سلول بازجويي از ذهنم مي گذشت
پيش از آنكه وارد سلول زندان شوم باز کردن / نظر دهید

2022-03-18 18:56:02 البطانية: پتو، ملحفه
طاولة الشطرنج: صفحه شطرنج
لعبنا: بازي كرديم
كان يحكيلي( كان يقول لي). به من مي گفت
كل ما اطلع( كلما اذهب): هر بار مي رفتم
جلسة تحقيق: جلسه بازجويي
ما كنتش فكر( لم أكن أفكر): فكر نمي كردم
كيف بدي( كيف كنت اريد): چگونه مي خواستم
اغلبك: تو را ببرم( برنده بشوم)
فهمت شو( فهمت ماذا أقول) : متوجه شدي چه مي گويم
هاي الشغلات( هذه الأعمال): اين كارها
اللي( التي): كه
مرّت عليّ: بر من گذشته بود
قبل ما روح( قبل أن اذهب): قبل از اينكه بروم باز کردن / نظر دهید

2022-03-17 18:38:21 باز کردن / نظر دهید