~ جامعه بهایی (بابیت و بهاییت) یکی از قدیمیترین مشکلات نهاد | تجربه زیسته l امین بزرگیان
~ جامعه بهایی (بابیت و بهاییت) یکی از قدیمیترین مشکلات نهاد دولت در ایران بوده است. اولین کشتار بزرگ آنها به سال ۱۸۴۹ بر میگردد که شاه قاجار حدود ۶ هزار نیروی نظامی را برای مقابله با حدود ۵۰۰ نفر از آنها که در مقبرهٔ شیخ طبرسی در نزدیکی دریای خزر پناه گرفته بودند، فرستاد. آنها که به علت محاصره و گرسنگی مفرط تضعیف شده بودند، فریب وعدهٔ آتشبس نیروهای حکومتی را خوردند و به محض خارج شدن از پناهگاه خود قتلعام شدند. این مواجهه به شکلهای مختلف تا به امروز ادامه داشته و همه دولتها (قاجار، پهلوی، جمهوری اسلامی) در پیمانی با روحانیون شیعه از هیچکاری در مقابله با جامعه بهایی فروگذار نکردند. به روشنی میتوان بهاییها را گروهی بیرونافتاده از قانون دانست که هیچگاه مشمول حق به عنوان شهروند نشدهاند. از همین روست که به میانجی آنان میتوان به دو مسأله پرداخت: اول، خصلت قانون و دوم، ارتباط تاریخی میان نهاد دین (روحانیت شیعه) و دولت. قانون همواره از طریق مستثنی کردن افراد یا گروههایی توان تأسیس و اجرا مییابد. اگر همگان مشمول قانون شوند، قانون بیمعنا میشود. در حقیقت ادغام شهروندان ذیل قانون از طریق حذف تعدادی دیگر (نا-شهروند/کفار) ممکن میشود. بدین دلیل که این نا-شهروندان هستند که شهروندی (یعنی مشمول قانون شدن) را به امتیاز تبدیل میکنند. اساساً از طریق نا-شهروندان است که شهروندی ممکن میشود. باید توجه کرد که این ساخت چیزی ورای قانونشکنان است. قانونشکنان یا مجرمان یا گنهکاران همچنان ذیل قانوناند. آنها میباید تاوان خطایشان را داده و جریمه شوند، اما نا-شهروندان از اساس بیرون از قانوناند، بودنشان مجرمانه است و نه اعمالشان. آنها بدون هیچ خطایی نیز مجرماند و مشمول محرومیت از حقوق. جورجیو آگامبن پناهندگانِ بدون کاغذ در دنیای جدید را ازین دسته میشمارد. به شهادت تاریخ میتوان بهاییان در ایران را نا-شهروندان، بیرون افتادگان از قانون و به تعبیری که گفته شد، سازندگان قوانین دولتی و مفهوم شهروندی در ایران از میانه قرن نوزدهم تا به امروز دانست. ایرانیان به واسطه بهاییها شهروند شدهاند و این حقیقت به ما میگوید که تا چه حد در برابر رنج تاریخی آنها مسوولاند. از سویی دیگر به واسطه مسأله بهاییان میتوان فهمید که همواره -و نه فقط در چهل سال اخیر- نهاد دولت و نهاد دین در پیوندی ارگانیک با هم بودهاند. ستم بر بهاییها توسط دولتهای قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی همواره محصول رابطه دولت و روحانیون شیعه بوده است. به عنوان مثال شدتگرفتن تبلیغات بر ضد بهاییها به دوران پهلوی دوم و سخنرانیهای منبری سرشناس آن روزگار یعنی شیخ محمدتقی فلسفی در رادیو باز میگردد. دولت جمهوری اسلامی در ایران معاصر، شکل تکمیل یافته ارتباط میان نهاد دین و دولت بوده که البته همین «تکمیلیافتگی» یا به نهایت رسیدنِ فعلیتِ آن، امکانات اندیشیدن، و نیز مخالفت با این رابطه را گشوده است. به نهایت رسیدن ارتباط میان نهاد دین و دولت، نیرویی از معترضان را ساخته که بهگونهای استثنایی در تاریخ ایران، حامی حقوق بهاییان و خواستار ادغام آنها در قانون شدهاند. @AminBozorgiyan