Get Mystery Box with random crypto!

~ نیچه در فصل دوم کتاب تبارشناسی اخلاق می‌نویسد، آنچیزی که روا | تجربه زیسته l امین بزرگیان

~ نیچه در فصل دوم کتاب تبارشناسی اخلاق می‌نویسد، آنچیزی که روان آدمی را در مواجهه با رنج می‌شوراند، وجود رنج به خودیِ خود نیست بلکه بی‌معنایی آن است. در حیات مدرن، ما به نسبت پیشینیان در اعصار دینی و باستانی، به سبب امکانات و بهره‌مندی‌هایی که از آن برخورداریم، رنج و مرارت کمتری می‌کشیم، اما این کمتر به عنوان شاخصی عددی، در مقابل از حیث کیفی صادق نیست. انسان مدرن هرچند کمتر رنج می‌کشد اما بیشتر رنج می‌کشد؛ یعنی هر چند تعداد مرارت‌های ما را عقل و تکنیک مدرن کمتر کرده‌اند اما بر شدت آن افزوده‌اند زیرا که رنج‌های آدمی بی‌معناتر شده‌اند.
در دوران پیشین، رنج‌ها معنا داشتند؛ «برای» چیزی بودند، میانجی رستگاری یا جاودانگی بودند، اما امروزه رنج‌ها هیچ معنایی ندارند. همین بی‌معنایی است که درد رنج را جانکاه می‌کند. آخرین طلیعه‌های معنابخشی به رنج نیز کم‌کم و پس از جنگ، و با هجوم شکل نهاییِ نظام قانونی و اخلاقی عرفی در عرصه عمومی، و نسبی‌گرایی در حوزه داوری و سلیقه شخصی بر باد رفت. خلاصه آنکه، رنج‌های انسان معاصر در فضایی خالی «وِل»اند، به جایی منتهی نمی‌شوند و حتی پس از هربار فائق شدن بر آن‌ها چیزی ماندگار را باقی می‌گذارند؛ تفاله‌هایی که پیشترها نظام‌های معناساز برای جمع کردن آن‌ها ساخته شده بودند، امروزه نهادهای سخت‌کوش روان‌درمانی نمی‌توانند -حداقل برای اکثریت- کاری با آن‌ها انجام دهند. به یاد این جمله از توماس مان می‌افتم که نوشته بود، شهر را بوی زباله‌هایی که جمع نمی‌شوند پُر کرده است.
@AminBozorgiyan