وفَجَرَتِ الْباعَةُ وَرُفِضَتِ الْقناعَة؛مردم در زندگی گرفتار | جنود الشيعة.
وفَجَرَتِ الْباعَةُ وَرُفِضَتِ الْقناعَة؛مردم در زندگی گرفتار تجملات و مدپرستی شوند و سرانجام قناعت و میانه روی متروک گردد. وَساءَتِ الظُّنُونُ؛افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند (و سوءظن و عدم اعتماد بر جامعه سایه افکند). وَکَثُرَتِ الْاَشْجارُ وَقَلَّتِ الثِّمارُ؛ درختکاری زیاد شود و محصولها اندک شود. وَغَلَتِ الْأسْعارُ؛قیمتها بالا رود (نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آور بالا برود تا جایی که زندگی را تبدیل به جهنم سوزان کند). وَظَهَرَ اللِّواطُ؛عمل شنیع لواط علنی شود. وَاسْتَحْسَنُوا الخُلْفَ؛عمل خلاف، پسندیده شود. وَتَفاکَهُوا بَیْنَهُمْ بِشَتیمَةِ الْآباءِ والْاُمُّهاتِ؛ناسزا و فحش دادن به پدران و مادران را وسیله سرگرمی و مزاح قرار دهند. وَاَکَلُوا الرِّبا؛آشکارا ربا بخورند (و کوچک ترین ترسی از خداوند نداشته باشند). وَفَشَا الزِّنا؛زنا و بی عصمتی در میان مردم رواج پیدا کند. وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ؛افراد نادان و سفیه زمام امور را به دست گیرند. وَ ذَكَّي کُلُّ امْرِءٍ نَفْسَهُ وعَمَلَهُ؛افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند. وَزُخْرِفَتْ جُدْرانُ الدّورِ وَ رُفِعَ بَناءُ الْقُصُورِ؛مردم خانههای خود را بیارایند و دیوارهای آن را زینت دهند و قصرها و خانهها بلند ساخته شوند (مانند ساختمانهای چند طبقه ای که آسایش و امنیت را از همسایهها سلب میکند). وَصارَ الْباطِلُ حَقّاً؛باطل را به لباس حق جلوه دهند. وَالْکِذْبُ صِدْقاً؛زشتی دروغ از بین برود بحدّی که لباس راستی بر آن بپوشانند. والصَّمْتُ بَلاهَةً؛خاموشی و سکوت را، بی خردی بدانند. وَغَلَبَ الْمُنْکَرُ الْمَعْروفَ؛کارهای ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کند (مردم طرفدار کارهای بد شوند). وَذَهَبَ التَّواصُلُ؛محبّت نسبت به یکدیگر و صلۀ رحم از دلهای مردم برداشته شود. وَاسْتَحْسَنُوا البِطالاتِ؛و مردم کارهای باطل و ناچیز را نیکو میشمارند. وَلَبِسُوا الْحُبُورَ؛جامههای نرم و زیبا و نازک بپوشند (و بدن آنها از روی لباس پیدا باشد). وآثروا الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ؛رغبت به دنیا پیدا کنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند. وَذَهَبَتِ الرَّحْمةُ مِنَ الْقُلُوبِ؛رحم از دلهای همۀ مردم برود. وَعَمَّ الْفَسادُ؛فساد جنبۀ عمومی پیدا کند (خواهی نشوی رسوا، هم رنگ