جماعت شو). وَاتَّخَذُوا کِتابَ اللهِ لَعِباً؛قرآن را به بازی | جنود الشيعة.
جماعت شو). وَاتَّخَذُوا کِتابَ اللهِ لَعِباً؛قرآن را به بازی بگیرند (از نام آن و آیاتش به نفع اهداف شوم خود سوءاستفاده کنند). وَمالَ اللهِ دُوَلاً؛اموال بیت المال (وجوه شرعیه) را مال شخصی خود بدانند (یا حقوق شرعیه مال خود را ندهند و بگویند مال خودمان است). واسْتُحِلَّ الْخَمْر بِالنَّبیذِ؛مسکرات را با تغییر نام حلال بدانند. والرِّبا بِالْبَیْعِ؛ربا را به نام خرید و فروش بگیرند. وَصَارَتِ المُباهاتُ فِی الْمَعْصِیَةِ؛به نافرمانی از خداوند (گناه کردن) مباهات کنند. وَالْکِبْرُ فِی الْقُلُوبِ؛دلهای مردم پر از تکبر و نخوت شود. عِنْدَ ذلِکَ لایَسْلمُ لِذی دینٍ دینُهُ اِلّا مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ شاهِقٍ اِلی شاهِقٍ وَ مِنْ وادٍ اِلی وادٍ؛در چنین وضعی دیندار باید دین خود را بر دارد و از این طرف به آن طرف و از این قلّه کوه به آن قلّه و از این درّه به درّه دیگر برود تا سلامت دین داشته باشد. وَذَهَبَ الْاِسْلامُ حَتّی لایَبْقَی اِلّا اسْمُهُ [۱] ؛ از اسلام باقی نماند جز اسمی. وَانْدَرَسَ الْقُرآنُ مِنَ الْقُلُوبِ حتّی لایَبْقَی اِلّا رَسْمُهُ [۲] ؛ و از قرآن باقی نماند جز رسمی (قرآن در دلها کهنه شود و فقط اسم و رسمی از آن باقی بماند). فَعِنْدَ ذلِک تَکُونُ مَساجِدُهُمْ عامِرَةً وقُلُوبُهُمْ خالِیَةً مِن الْاِیمانِ؛در این هنگام مساجدشان آباد باشد اما دل هایشان را از تقوا و ایمان تهی و خالی (مساجد از لحاظ ساختمان مزیّن میسازند در صورتی که از محتوای آن یعنی تقوی خبری نیست). ---------- [۱]: . نوائب الدهور، ج ۳، ص ۷۸، ح ۶۵.