□ فرزندان انقلاب تروفو و چهارصد ضربه دیوید ملویل ترجمهی برنا | apparatus_channel
□ فرزندان انقلاب تروفو و چهارصد ضربه دیوید ملویل ترجمهی برنا حدیقی
در نخستین صحنههای چهارصد ضربه (۱۹۵۹) ساختهی فرانسوا تروفو، معلمی مضطرب در تلاش است تا کلاسی از پسرهای سرکش را به کنترل خود درآورد؛ تلاشی که با شکست همراه است. معلم که از صدای صوت و جیغ، دیوارنوشتههای روی دیوار و تصاویری از زنهای برهنه که از میزی به میزی دیگر دست به دست میشوند به ستوه آمده با خشم بر سر دانشآموزانش فریاد میزند: «فرانسه ده سال بعد به چه حالی در خواهد آمد؟» این جمله، یکی از جملات پیشگویانهی درخشان در تاریخ سینماست. تقریباً یک دهه پس از فیلمبرداری این صحنه، فرانسه در چنگ عظیمترین طغیان سیاسی و اجتماعی از زمان آزادی در انتهای جنگ جهانی دوم گرفتار آمده بود. در می ۱۹۶۸، دانشآموزان شورشی پا به خیابان گذاشته و خواستار تغییر هرچه در اجتماع وجود داشت بودند. بخش زیادی از آنها، فرزندان ناامید و بیمیل بورژوازی بودند – فرزندانی که کودکیشان به وضوح در این فیلم به تصویر کشیده شده است.
با تماشای چهارصد ضربه در حال حاضر، دشوار است به این نکته نیندیشیم که وقایع می ۶۸، از همان کلاسی که ۱۰ سال پیش از آن، در فیلم به نمایش درآمده آغاز شد. بر خلاف برای مثال رمانی از چارلز دیکنز، پسران فیلم تروفو، دچار سوءتغزیه و الزاماً از نظر مادی محروم نیستند. بلکه، سوژههای نظم پایدار و بیروحی هستند که برای تبدیل کردن آنها به شهروندان نمونهی جامعهای که توان فهمش را ندارند (و آرزوی چنین چیزی را هم ندارند) طراحی شده است. قهرمان فیلم، آنتوان دوانل ۱۳ ساله (که ژان پیر لئو نقش آن را ایفا میکند)، به هیچ وجه صرفاً کودکی که دست به شورش میزند نیست. بلکه به یک معنی سپر بلاست؛ کودکی که طغیاناش مهار و مجازات میشود. این امر او را مجبور میکند به کنشهایی جدیتر برای مقاومت روی آورد و در نهایت او را به پروازی همهجانبه سوق میدهد. همانطور که آرلین کروچه درباره نمایش موفقیتآمیز فیلم در آمریکا نوشت: «چهارصد ضربه فیلمی دربارهی آزادی است.»
ادامهی مطلب در این لینک: apparatuss.com/newwave-truffaut/