□ شانتال آکرمن و تبارشناسی فمینیسم محمد عبادیفر باتلر در کت | apparatus_channel
□ شانتال آکرمن و تبارشناسی فمینیسم محمد عبادیفر
باتلر در کتاب آشفتگی جنسیتی، فمینیسم و سوژهی آن یعنی زنان را به چالش میکشد چون بر این باور است که اساساًُ فمینیسم سوژهای (زنان) را پیشفرض میگیرد که از پیش توسط ساختار قدرت درون شبکهی مردسالاری و ماتریس دگرجنسگرایی تولید شده است. گفتمان از دید فوکو در تحلیل نهایی از طریق فرآیند طرد و ممنوعیت، سوژه را تولید میکند. این بدین معناست سوژهی زنان که بنیاد و پیشفرض اصلی فمینیسم است از قبل بهمثابه سوژه تولید شده است و به همین دلیل بازنمایی آن توسط فمینیسم کاری نمیکند جز بازتولید همان ساختار قدرت. به عبارت دیگر، فمینیسم که قصد دارد با پیشفرض گرفتن زنان به عنوان سوژه خود به بازنمایی متفاوت آن خارج از گفتمان سلسلهمراتبی و ازپیشموجودِ جنسیت دست بزند، به طرز تراژیکی در همان ساختار گرفتار میشود. به همین دلیل است که باتلر میپرسد: «آیا ساختار دستهبندی زنان به منزلهی سوژهای از درون منطقی و با ثبات (با حذف تمامی تفاوتهای بین زنان)، نتیجهی تنظیم روابط جنسی نیست؟ آیا چنین تنظیمی دقیقا بر خلاف اهداف فمینیستی نیست؛ فمینیسمی که رهاییبخشی زنان هستهی بنیادین آن است؟» باتلر ضمن تردید در بهکارگیری واژهی فمینیسم در ادامه اما میگوید ردیابی عملکردهای سیاسی که سوژهی قانونی فمینیسم را تولید و پنهان میسازند دقیقاً وظیفهی تبارشناسی فمینیستی است. اینجاست که باتلر عقیده دارد، فمینیسم باید با تمامی ابزارهای سلطه و اشکال مختلف قدرت مبارزه کند؛ یعنی مسئلهی فمینیسم تنها برانداختن روابط سلطهی مبتنی بر جنسیت نیست بلکه تمامی اشکال ستم است.
ادامهی مطلب در این لینک: apparatuss.com/chantal-akerman/