متن زیر گزیدهایست کوتاه از کتاب عطش امحا: ژرژ باتای و نیهیلیسم زهرآگین [با عنوان فرعی دوم جستاری در دین آتئیستی]، که در قالب مقالهای مجزا در فصل هفتم کتاب نومن دنداندار (Fanged Noumenon) نیز گنجانده شده است. در این گزیده لند به میانجی مفهوم غامض و مناقشهبرانگیز «نومن»، رابطهی باتای –بهعنوان یک متفکر هگلی- را با کانت میکاود.
باتای تجربهی درونی را «قطع میکند» تا صفحاتی را به اظهار نظر دربارهی هندوئیسم اختصاص دهد، در بخشی، که با یک بحث فنی به پایان میرسد تا در نهایت ادعای او مبنی بر اینکه هیچ نوع رهاییِ [هر شکل از رستگاری] دیگری جز تولد مجدد وجود ندارد، تقویت شود. او زُهدِ هندوئیسم را با مسیحیت مقایسه میکند و سپس به نام افراط و فزونی از هر دو فاصله میگیرد، و البته در این بین هرگز وانمود نمیکند که با هندوها و اساساً هر آنکه بدوی، منزه و بیغش قلمداد میگردد، خویشاوندی دارد. در این بین شاید مهمتر از همه تصدیق آشفتگی و نابسندگی ضمنی در کلمات اوست: «تردیدی ندارم که هندوها تا سرحدات امر نامحتمل [امکانناپذیر] پیش میروند، اما در بالاترین درجه فاقد آن چیزی هستند که برای من اهمیت دارد؛ استعداد بیان.» باتای چون نویسنده است، عارف بودن را خوار میشمارد. در هر حال از میان هر آنچه باتای از دین هندو میفهمد –که البته خود معترف است چیز چندانی از آن نمیداند- تنها یک اصل وجود دارد که او بدون قید و شرط به آن پایبند است: موضوعات شدت...
ادامهی مطلب در این لینک: apparatuss.com/the-thirst-of-annihilation/