□ سینمای هارون فاروکی هال فاستر ترجمهی مهدی ملک اگر چه برخی | apparatus_channel
□ سینمای هارون فاروکی هال فاستر ترجمهی مهدی ملک
اگر چه برخی از اشارات او به بازنمایی رنسانس بازمیگردد با این حال بیشتر آنها تنها به تولد سینما در بیش از صد سال پیش اشاره دارند. توماس السسر، مورخ فیلم و ویراستار مجموعه جستارهایی دربارهی فاروکی، مینویسد: «کانون مرکزی آثار او این بصیرت است که با پیدایش سینما جهان به شکل تازهای قابل مشاهده شد با نتایج محصلی برای تمام جنبههای زندگی، از جهان کار و تولید تا سیاست و درک ما از دموکراسی و اجتماع، برای جنگ و برنامهریزی های استراتژیک، برای اندیشهی انتزاعی و فلسفه یا به همان اندازه برای روابط بینافردی و علقههای عاطفی، برای سوبژکتیویته و بیناسوبژکتیویته». البته برخی از این نتایج را میتوان در هنر پاپ مشاهده کرد – بلافاصله میتوان به اندی وارهول و گرهارد ریشتر اندیشید. با این حال فاروکی تصویر جهان را آن چنان که دیگران انجام میدهند، به شکل منفعلانهای مضاعف نمیکند. او بار دیگر کار میکند تا خط سیر تاریخیاش را از خلال باستانشناسی جزئی وسایل قصهگوییاش نمایان کند. به علاوه او تحتتأثیر حکم برشتی کارکرد دوبارهی این «برنوشتهها» (inscriptions) بود و برشت را در کنار وارهول بهمثابه «مهمترین کسانی که از آنها تأثیر پذیرفته بود» تصدیق میکرد. فاروکی دربارهی «هر دو مورد» اشاره میکند که «انگیزش، پرهیز از خنثیسازی تصویر است. البته این تفاوت وجود دارد که برشت در پی آن بود که حالتی از بازنمایی را گسترش دهد در حالی هنر پاپ ضمیمهی آن بود». فاروکی به شکل تأثیرگذاری وسایل وارهولی را برای غایات برشتی به کار میگیرد: او در عین حال تصاویر یافته شده که -هم شامل تصاویر پذیرفتهشده و هم طرد شده است- را ضمیمه میکند تا بر ارتباط تازهای مشابه دیدن و تصویربرداری تأکید کند.
فاروکی همچنین شرح میدهد که «شیوهی من جستوجو برای معانی مخفی است، زدودن آلودگی از روی تصاویر». چنین گرایشی برای برهنه ساختن به شکل بی حد و حصری مدرنیستی است و بهطور همزمان به نقد ایدئولوژی بر مبنای سنت مارکسیسم غربی استوار، به ویژه به شکلی که توسط برشت و بعدها توسط رولان بارت در اسطورهشناسیها (۱۹۵۷) گسترش مییابد...
ادامهی مطلب در این لینک: apparatuss.com/on-harun-farocki/