□ هیهال با نگاهی به دوزخِ دانته تجربهای از محمد فرهادنیا سر | apparatus_channel
□ هیهال با نگاهی به دوزخِ دانته تجربهای از محمد فرهادنیا
سرهمبندی دوزخ در هیهال ژرفنایی تودرتو و پرپیچوخم است که زائر نگونبخت را به سفری در سرگردانی سوق میدهد. او در هیأت یک حیوان ــکه مسیر خود را با بو کشیدن پیدا میکند و تاریکی کیهانی را میپیماید و پیش میرودــ اشباح شبانهی برهوت را میبلعد و به درون شب میخزد. ناانسانی که واریاسیونی از انسان مدرن سرگشته را در دوزخ به نمایش میگذارد. موجودی که در «دوزخ» پرسه میزند تا اگر بتواند آن را شخصاً تجربه کند، فیگوری شبیه به پرسهزن بودلر، که خود را در سیالیت لحظهی حال غوطهور میکند تا بهترین کیفیتهای دوران مدرن را بازنمایی کند. با این تفاوت که پرسهزنِ بودلر واجدِ گونهای از ادراک است که توسط جذابیتهای بصری و فضایی یک شهر، پیوسته تحریک و تهییج میشود. این جذابیتها در واقع محرک اصلی پرسهزناند؛ کسی که در پی غوطهور ساختن خود در حسانیت جمعی فضاهای شهری است، و در جستجوی آمیختن و ذوب شدن در «تودهی جمعی» و سیلان آشوبها. همچنین در روند مشاهدهی مناظر شهری، پرسهزن مکرراً از تصاویر شهری همچون دوربین سینما فیلم میگیرد و در مقام یک تدوینگر به مونتاژ شاتهای گرفته شده میپردازد. در مقابل پرسهزنِ بودلر موجود ناانسانی هیهال اما، واجد ادراکی مرکزگریز و ازهمگسیخته است که بهواسطهی آن بر ویرانکردنِ هر آنچه پیشتر تجربه کرده، پای میفشارد، و در این بین البته هرگز فریفتهی جذابیت فضایی نمیشود. درواقع آنچه در نهایت ادراک ناانسانی این موجود را تحریک میکند نه جذابیتهای فضایی مناظری که میبیند، که هول رویارویی با دیوها است....
دومین فیلم از مجموعهکولاژ محمد فرهادنیا را در آپاراتوس ببینید.