□ باتای و پارادوکس حاکمیت جورجو آگامبن ترجمهی سروش سیدی
تأملات پیشرو برخاسته از حکایتی هستند که سالها پیش پییر کلوسوفسکی برایم تعریف کرد. من رفته بودم تا در استودیوی کوچکی در خیابان ورژنو در مورد مواجهاتش با والتر بنیامین با او سخن بگویم. پس از چهل سال، پییر به خوبی او را به یاد داشت، «صورتی بچگانه با یک سبیل که روی آن چسبانده بودند». در بین تصاویری که هنوز به این خاطره ملصق است، یکی هم تصویر بنیامین است، با دستانی که به نشانهی سرزنش بالا برده (کلوسوفسکی حین تعریف کردن ماجرا برخاست و ادای او را درآورد)، و به تکرار در اشاره به فعالیتهای آسهفال و به خصوص افکار باتای در مقالهی انگارهی مصرف میگوید: Vous travaillez pour le faschisme [تو برای فاشیسم کار میکنی!]
اغلب اندیشیدهام که مقصود بنیامین از این جمله چه بود. او نه مارکسیستی سنتی بود نه راسیونالیستی مبتلا به فضلفروشی اساتید، که، چنان که در فرهنگ ایتالیایی سالهای پس از جنگ رایج بود، از مضامین تفکر باتای به خشم آید. «ماتریالیسم آنتروپولوژیکی»، که طرح آن را بنیامین در مقالهی ۱۹۲۹ خود در باب سوررئالیسم ریخته بود، درواقع چندان (در نگاه نخست) از پروژهی باتای دور نیست که قصد داشت افق نظری-عملی مارکسیسم را بسط دهد (در نظر بگیرید که درونمایهی «مستی» چه نقش محوریای در این متن دارد). وانگهی، بنیامین به خوبی با نفرت عمیق باتای از فاشیسم آشنایی داشت، که به دقت طی این سالها در یک سلسله مقالات و تحلیلهای بسیار نافذ بسط یافت. اگر هدف او نه مضامین و نه محتوای تفکر باتای بود، پس مقصودش از این سرزنش چه بود؟
فکر نکنم در جایگاهی باشم که بتوانم پاسخی صریح به این پرسش بدهم. اما چون قائل به اهمیت مستمر مسائلی هستم که بزرگترین اذهان دوران را به خود مشغول کرده بود، می خواهم بکوشم و چارچوب تاریخیای را بسط دهم که سرزنش بنیامینی در آن چارچوب جای دارد و بپرسم: به چه شکل میتوان امروز گفت که ما نیز، بی آنکه بدانیم، در خدمت فاشیسم هستیم؟ یا به عبارت دیگر: چگونه میتوان با یقین مدعی شد که ما در حال حاضر به سود چیزی کار نمیکنیم که بنیامین با این واژه بدان اشاره میکرد؟... [ ادامه ]