□ مسح شیطان دربارهی «هیهال»، فیلم-کولاژ محمدفرهادنیا با نگاهی به دوزخِ دانته علی رزاقی
عموماً شر را مفهومی عدمی تعریف کردهاند. نیرویی اهریمنی که در غیاب خیر پدیدار میشود و هویتی انگلوار دارد. از این منظر، هرجا که خیری فاسد شود، بیتردید شری پدیدار میشود که شیرهی اخلاقیات مطلوب انسانی را مکیده است، شری که گویا سیاهچالهایست متافیزیکی، گورستانی متروک از ارزشهای والای انسانی. براین مبنا، دوگانهی خیر و شر قدمتی به درازنای عمر بشر دارد و پایههای اخلاقیات مرسوم نیز بر همین دوگانه استوار شده است؛ بهطبع ادیان ابراهیمی بهمثابهی کهنترین مصادر احکام اخلاقی، نسبتی حیاتی با این تضاد عمیق برقرار میکنند. اما اگر این نسبت را معکوس کنیم چه؟ اگر شر هستندهای بنیادین باشد چطور؟ چه میشد اگر شرور، رانههای آغازین حیات بودند؟ یک گام دیگر به جلو برداریم: اگر جز شر چیزی وجود نداشته باشد چطور؟ هیهالِ محمد فرهادنیا، رسالهایست سینمایی علیه استیلای خیر و بهسود توتالیتاریسم شر. اینجا دیگر خبری از خدای کتاب مقدس نیست که پشتوانهی اخلاقیات مرسوم باشد، بل در آغاز با ددی مواجهایم که خون میطلبد و این درخواست شیطانی حدِ یقفی ندارد... [ ادامه ]