□ پارهای مسائل شناختی در اصول دستورزبان عمومی یلمزلف، از منظ | apparatus_channel
□ پارهای مسائل شناختی در اصول دستورزبان عمومی یلمزلف، از منظری سوسوری لورنزو چیگانا ترجمهی محمدامین شاکری
به یاد دارم، هنگامی که مهلت ارائهی چکیدهی مقالهی حاضر رو به اتمام بود، شتابزده چنین نامی را برای پیشنهادهام برگزیدم (که البته در نهایت تغییرش دادم): «پیرامون چندین مسئلهی روانشناختی در اصول دستورزبان عمومی [=اصول] یلمزلف». کتاب اصول فتح باب حضورِ یلمزلف و عیناً خودِ مانیفست علمی اوست، که به عقیدهی من مسائلاش هنوز برای کمتر کسی شناخته است، یا لااقل بسیار محدود محل بحث واقع شدهاند. در این اثر، دِینِ یلمزلف به مکتبهای ژنو و پاریس کاملاً مشهود است: یلمزلف، چه در طراحیِ روشاش و چه در آرایشِ نظریهاش، آزادانه مفاهیم، مقولاتِ تفسیری و اصطلاحشناسی متعلق به سنت سوسوری را دستمایه قرار میدهد؛ یعنی دورهی زبانشناسی عمومی [= دوره] و پیروانش را. با این وجود، پذیرش آن ایدهها برای یلمزلف به هیچ عنوان خطی [یا توارثی] و سادهانگارانه نبود: در مفهومپردازی یلمزلف از رابطهی بین دستورزبان و روانشناسی، مؤلفههای نظریای دیده میشوند که میتوان برخیشان را با بعضی از ایدههای سوسور در دورهی سوم مرتبط دانست (البته ارتباطی صرفاً نظری، و نه از نوع تاریخی-فیلولوژیکی آن). تاتسوکاوا در رسالهاش (۱۹۹۵) به این امر اشاره میکند که یلمزلف با آغازیدن از دوره و شرحی بر نظام واکهای اولیهی زبانهای هندواروپایی [=شرح] توانست رگهای نظری را از آن «سوسور»ی فراچنگ آورد که تا آن زمان هنوز ناشناخته بود. حال، بر اساس آنچه گفتیم، میتوانیم وارونهی این نظر را دربارهی جستار حاضر اظهار کنیم: دانش بر شیوهی استدلال سوسور، از لحاظی، میتواند در بازسازی «یلمزلف»ی که اغلب فرعی انگاشته میشود، مفید واقع شود.