حکایتی الکترومغناطیسی برای روشنگری: از نظرگاهی جهانشمول، نور یک عملگر پیونددهنده است که اطلاعات را به روش تشعشع الکترومغناطیسی میان میدانهای زمانی-مکانی مختلف منتقل میکند. بهعبارت دیگر، گسترهی جهانی نور یا تشعشعات الکترومغناطیسیْ شبکهای از ارتباطات را میان مناطق ناهمگون فضا-زمان یا میدانهای موضعی اطلاعات میسازد. به این معنا، فهم ماهیت جهانشمول نور، گسترهی جهانیِ همدستیها میان مناطق مختلف مکانی-زمانی را فاش میسازد و با این کار، گسترهی مغاکِ مدرن بهعنوان یک شبکهی انفورماتیک-ابژهوار را روشن میکند. به بیان دیگر، گسترهی کیهانی نور، بیانکنندهی انتقالهای جهانی-موضعی ابژهها، از افق جهانی به افق موضعی و بالعکس است. تا آنجایی که نور میدانهای موضعی سنجشناپذیر اطلاعات را به یکدیگر متصل میکند، گسترهی جهانیاش در نسبت با گسترههای موضعی آن همیشه غیرناچیز است. بیان شهودی این غیرناچیز بودن، [همچون] پیچش یک نوار موبیوس است، یعنی دستهای از قسمتهای خط یا الیاف موضعیْ حول یک دایره. فرافکندنِ جهانشمول این بخشهای موضعی، نه یک نوار موبیوس ــ که دستهای پیچخورده از الیاف موضعی استــ بلکه بخشی از یک استوانه را میسازد. ناچیز بودنِ ذاتی در گسترهی جهانشمول نور، به این معنی است که هر میدان موضعی اطلاعات یا افق منطقهای در این شبکه، به یک معنا، نسبت به گسترهی جهانشمول نور بهعنوان شبکهای از همدستیها میان مواد ناشناس، یا کور است یا نزدیکبین. (یعنی الیاف موضعی سنجشناپذیر، مناطق مختلف فضا-زمان، ابژهها و میدانهای متضاد اطلاعات)...