خواستم برایت شعری بنویسم آمدی و کنارم نشستی موهایت را باز کردی موهایت ریخت روی دفترم خواستم ادمه دهم دیدم لب هایت بوی بوسه گرفته و دکمه های پیراهنم دارند برای بوسیدن سر انگشتانت بی تابی می کنند خواستم... دیدم فایده ای ندارد دفترم را بستم این شعر هیچ وقت مجوز نمی گرفت ...!!! #محسن_حسینخانی @atie_entezam 127 viewsانتظام, edited 05:06