Get Mystery Box with random crypto!

چرا در فوتبال نمی توانیم با هم یک سیستم بنا کنیم؟ اعظم شیرو | ورزش و جامعه

چرا در فوتبال نمی توانیم با هم یک سیستم بنا کنیم؟

اعظم شیرویی

سرگذشتِ سیستم در تاریخ ایران را شاید بتوان با این چهار واژه خلاصه کرد: رابطه ، درگیری، انتقام و حذف. استمرار ،ثبات، تعهد وعاقبت خوش به ندرت در سیستم های ورزشی، تجاری-اقتصادی و اجتماعی دیده می شود.
در تجربۀ غربی، از آدام اسمیت تا یورگن هابرماس تلاش کرده اند مبانی نظری انسجام، همکاری، تشکل و توسعه را نظریه پردازی کنند. ورزش در غرب، فراز و نشیب های فراوانی را در فدراسیون های بین المللی ورزشی ، لیگ های حرفه ای فوتبال و جهانی شدن فوتبال را تجربه کرده است و هنوز هم در همین فوتبال به دنبال تجربه های جدید است ، مثل برگزاری جام جهانی هر دو سال یک بار یا برگزاری جام باشگاههای جهان ، اما در همه این فرایندها واین سیر تاریخی، کانون تئوریک در «نظام سرمایه داری» بوده است.

اندیشمندانی مانند ماکس وبر، تالکوت پارسونز و آنتونی گیدنزدر پی ایجادِ نوعی هارمونی و معنا میان سرمایه داری و نظام های اجتماعی بوده اند. حتی امروزِه، یورگن هابرماس آلمانی پس از شش دهه نظریه پردازی، در تعامل میان حاکمیت، مصلحت عامه و سرمایه داری از طریق رقابت گفتمانی، افزایش سطح مشارکت پذیری در حوزه عمومی و ارتباطات معقول را دنبال می کند. به عبارت دیگر، موضوعِ سیستم سازی و جامعۀ عقلانی هم چنان موضوعی چالشی در راهروهای قدرت فدراسیون های بین المللی غرب است.

اینها مواردی است که اصلا ما به آن فکری نمی کنیم و در برخی مواقع در مقابل آن قرار می گیریم مثلا فدراسیون های بین المللی ورزشی و سیستم های آن را بر اساس اشخاص و ایدئولوژی های خاص در کشور مورد پذیرش قرار می دهیم و اگر مورد پذیرش برخی افراد در جامعه نباشد خیلی راحت اصلا به آن عمل نمی کنیم و یک فدراسیون ورزشی و شاید نیمی از جمعیت را دچار مشکل می کنیم و آنها را یا گوشه نشین می کنیم یا به سمت فرار از کشور سوق می دهیم .

اگر دقت کنیم در سیستم ورزشی مردمِ جنوب و شرق آسیا به شدت سیستم پذیر به معنای پذیرش و رعایتِ قواعد، رویه ها و قوانین هستند. مثلا اگر مبانی سیستم پذیری، سازمان پذیری، نظم و هارمونی در ساختار ورزش آنها نبود آیا ژاپن و چین و کره جنوبی از قدرتهای برتر در المپیک بودند یا به راحتی میزبان رقابت های ورزشی جهانی و المپیک می شدند ؟
در غرب نظام سرمایه داری برای تحققِ اهداف ورزش حرفه ای خود به سیستم و سازماندهی و هارمونی نیاز داشت و با مشارکت حکومت از طریق قانون گذاری و سیاست گذاری، میزانی از سیستم و قاعده‌مندی را به وجود آورد.
همچنین در شرقِ آسیا سیستم و انسجام به عنوان سرمایه اجتماعی از قبل وجود داشت و حکومت آن را «فعال و مدرن» کرد.

تجربۀ شرق و غرب نشان می دهد که سیستم سازی در ساختار ورزش و ساختار با دوام که بنیان های رشد و توسعه ورزش و فوتبال هستند به تعاملِ دوگانۀ حکومت و جامعه نیاز دارند .
با این چارچوب شاید مشکل تاریخی ورزش و فوتبال ایران در این دوگانگی نهفته باشد که نه یک دولت به معنای ایجاد کنندۀ یک سیستم با محوریتِ بخشِ خصوصی و سرمایه داری را داشته و نه جامعه ای شرقی با سرمایۀ اجتماعی سیستم پذیری ،سازمان پذیری و تمایل به انسجام و هارمونی.
آیا می شود تصور کرد که هم زمان یک دولت در ساختار ورزش ، بد، منفی، ناکارآمد و خودکامه باشد ولی عامۀ جامعه در ورزش ، خوب، عالی، کارآمد و اهل مشارکت؟ آیا می شود دولتی، هیچ اندیشۀ متفاوتی را در محیط ورزش تحمل نکند ولی عامۀ جامعه با آغوشی باز در پی یادگیری طیفی از دیدگاه‌های متفاوت بلکه متناقض باشد و علیه فردی که با او اختلافِ فکر دارند بدگویی، تخریب و غیبت نکنند؟ آیا می شود دولتی، قانون گریزی و قاعده گریزی کند ولی آحادِ جامعه، به شدت اهلِ قاعده، رویه، قانون گرایی، باشند؟ آیا می شود تصور کرد دولت تک نفره باشد ولی جامعه، متشکل، سازمان یافته، رقابتی و افراد آن به طور باور نکردنی اهلِ رعایت اصول و حمایت از یکدیگر و آزادی خواهی باشند؟
نظام سرمایه داری فراگیر و رقابتی در ساختار ورزش در ایران هیچ گاه فرصت ظهور پیدا نکرد. و همه چیز در انحصار دولت و حکومت بود (از قبیل ورزش ، خانواده ، اقتصاد و حتی فرهنگ و....)

ادامه در صفحه دوم