Get Mystery Box with random crypto!

- نههههه ولم کنیددد... خداااااا! جیغ میکشیدم و میخواستم از زی | 💛رمانهای آزیتا زرد (دلم رو هوایی کردی)💛

- نههههه ولم کنیددد... خداااااا!

جیغ میکشیدم و میخواستم از زیر دستاشون فرار کنم که با تو گوشی محکمی که خوردم طعم گس خون رو تو دهنم حس کردم

- از دست من فرار میکنی فرنوش؟ از شوهرتتتت؟

صدای هق هقم تو کل اتاق پیچیده شده بود

- تو باعث شدی من برم تیمارستاااان! ولی بالاخره از اونجا فرار کردم تا بیام پیشت گربه کوچولو!

ترسیده سرمو تکون دادم که جلوی تمام مردا شلوارم کشید پایین... هینی کشیدم و خواستم جلوی ممنوعه های بدنم رو بگیرم که زد تخت سینم و پرت شدم تو دیوار

آخ بلندی سر دادم که خندید

- میخوام کاری کنم که دیگه نتونی فرار کنی... با یه بچه نظرت چیه؟

با بهت بهش خیره شدم

- نمیتونی با من اینکارو کنییییی... نمیتونی لعنتییی

دوتا مرد اومدن سمتم و دستو پاهام رو گرفتن که رادوین نزدیک شد

- شیشه تو دستمو میبینی؟ اسپرمم داخلشه، همون اسپرمی که تا چند لحظه دیگه وارد رحمت میکنیم

جیغ بلندی کشیدم که بین پاهام نشست

- میخواستم یه رابطه عاشقانه داشته باشیم، توی رختخواب پردتو بزنم ولی پشیمون شدم... میخام بدون اینکه آسیبی به پردت برسه باردار بشی...اینجوری درد بیشتری میکشی

با وحشت بهش خیره شدم که آمپولی از مرد کناریش گرفت

- بهتره تکون نخوری...

از وحشت جیغ بلندی کشیدم که یهو...



میخوای ادامشو بخونی؟
این رمان محشرعععع
قشنگ ترکونده ها
از گذاشتن پارت های اصلی رمان معذوریم گفتیم از بنر پاک کنند ولی خودتون دیگ بدونین چه خبره
عمرا اگه تا پارت اخر گوشیو بزاری زمین

#صددرصد_تضمینی


https://t.me/joinchat/iaalbAcB0GcwNjc0
https://t.me/joinchat/iaalbAcB0GcwNjc0