Get Mystery Box with random crypto!

هم نبض زندگی و هم آرام جان تویی هم در میان سینه و هم بر زبان ت | بـداهه سـرایی گـروه ادیـبـــانه

هم نبض زندگی و هم آرام جان تویی
هم در میان سینه و هم بر زبان تویی

پژمرده مثل لاله ، منم زیر آفتاب
صبح خنک،چو شبنمِ درگلسِتان تویی

چون آهوی رمیده ی دشت بلا منم
کرده کمین و تیر قضا در کمان تویی

در سینه شوکرانی و هی زخم می زنی
بر گونه سرخ، مثل گل ارغوان تویی

بیماری نگاه تو مسری ست ظاهرا
شهری مریض و علت آن بی گمان تویی

مثل هواست عشق برای وجود من
دوم در این میانه یقین آب و نان تویی

خالی نمانده محفلم از نغمه ی هزار
خوش لهجه ناز طوطی این آشیان تویی

بزم بداهه است و غزل تاب می خورد
چون ماهتاب روشن این آسمان تویی


#علی_بهرامی
بداهه سرایی گروه ادیبانه
۲۴ خرداد ۱۴۰۱