2022-08-24 12:23:18
شعر و شاعر همگی عاشق این تلقین اند
واژه ها در سرشان، نام تو را می چینند
بوسه ی شکر غزل بر سر هر واژه نشست
وزن و قافیه به خط، در صدد تمکین اند
روی دیوار نوشتم بِرَوی می میرم
در و دیوار همه تا به ابد غمگین اند
سر و سری ست میان غم و این فاصله ها
ّمیوه های لب تو، کاش که خوش بنشینند
من بی اختر و عالم همه در سوز و گداز
اشکهامان به نظر ، تکه ای از پروین اند
مثل پروانه که دور تن تو می میرد
بندبند بدنم در پی این تمرین اند
دوستت دارم و گل های تنم پژمرده
غنچه های دل من، عاشق فروردینند
شهر پر غصه ی ما، قصه شد و هردم گفت
خوش به احوال کسانی که تو را می بینند
ما که فرهاد نبودیم و نشد اما تو
بنویس از غم شهری که همه شیرین اند
مرغ دل، بال زده از سر شانه به گمان!
ملتی خیره به ره، منتظر آمین اند
#آزاده_خدادادی
گروه ادیبانه
اول شهریور ۱۴۰۱
174 viewsedited 09:23