Get Mystery Box with random crypto!

تاملاتی درباره خدای نامتشخص و متشخص (در گفتگو با نوشته‌ی: از | بیژن عبدالکریمی

تاملاتی درباره خدای نامتشخص و متشخص

(در گفتگو با نوشته‌ی: از معنویت کهن تا معنویت مدرن) بخش سوم

به طور خیلی ساده و صمیمانه، بنده به وجود مطلق ایمان دارم. برای تقریب به ذهن می‌گویم درباره‌ی این موضوع، همان صرف تصور کردن، باعث تصدیق کردن می‌شود. واگرنه این ایمان فراتر از اعتقاد به گزاره‌های عینی درباره جهان خارج است. هستی هست، و همه هستنده‌ها وامدار او هستند. واجب‌الوجود هست و همه ممکن‌الوجودها عین ربط به او هستند.
سپس وقتی این وجود مطلق، را در دنیای خارج جستجو که می‌کنم می‌بینم به قول هگل در سه سپهر کلان از آن یاد شده است: دین، فلسفه، هنر. من در ادیان بزرگ شرق و غرب شمیم و بویی از این حقیقت مطلق استشمام می‌کنم. در ادیان عبری یهودی و در ادیان چینی و هندی.


در مرحله بعد وقتی تامل می‌کنم می‌بینم خدای ادیان عبری یهودی و چینی و هندی یکسان و این‌همان نیستند و وقتی می‌خوام این مطلب را مفهوم‌سازی کنم از اصطلاح‌های خدای نامتشخص و خدای متشخص استفاده می‌کنم. خدای ادیان عبری یهودی مخاطب انسان می‌شود و می‌توان با او نیایش کرد اما خدای چینی و هندی فراتر از هم‌نشینی با انسان هست و تنها می‌توان خود را با آن حقیقت کیهانی هماهنگ کرد.
در ادامه من، برخلاف مصطفی ملکیان با صحبت‌های محیی‌الدین ابن‌عربی کاملا متقاعد و قانع شده‌ام که خدای نامتشخص و خدای متشخص قابل جمع هستند و با یکدیگر منافات ندارند. حقیقت خداوندی در مرتبه غیب الغیوب خودش را به مرتبه الوهیت درمی‌آورد تا از یکسو جهان هستی را خلق‌کند و از یکسو با انسان‌ها ارتباط داشته باشد.


درباره بودا، به نظر من، ایشان به‌هیچ‌وجه خداوند را منکر نیست، بلکه فقط از بحث‌های انتزاعی و صوری کتاب اوپانیشادها درباره خدایان خسته شده است و به دنبال حقیقت ماورایی دیگری می‌گردد که قابل استفاده در متن زندگی باشد مثل مفهوم نیروانا. برای من هم کتاب اوپانیشادها مهم و قابل درس گرفتن هست و هم آموزه‌های بودا.

#نویسنده: علی هراتی