آدرس کانال:
دسته بندی ها:
وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین:
57
توضیحات از کانال
♥🐰♥🐺♥
𝑮𝒖𝒆𝒔𝒔 𝒎𝒚 𝒎𝒊𝒏𝒅 𝒊𝒔 𝒂 𝒑𝒓𝒊𝒔𝒐𝒏 𝒂𝒏𝒅
𝑰'𝒎 𝒏𝒆𝒗𝒆𝒓 𝒈𝒐𝒏𝒏𝒂 𝒈𝒆𝒕 𝒐𝒖𝒕...⛓️
🐰 @SilverBunny
𝑺𝒕𝒐𝒓𝒚 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍 : @Bunny_Fictions 📚
حمایت از نویسنده :
https://idpay.ir/bunnytown
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها 5
2022-06-21 14:00:34
"I tried to defeat the church in my own mind. See what kind of person was left behind." این جمله رو تو سریال خیلی دوست داشتم. یکی از کاراکترها به اون یکی گفت. به یکی دیگه که انقدر سوال براش پیش اومده بود که دیگه افکارش فقط محور دین نمیچرخیدن. بهش گفت کل…
1.2K views11:00
2022-06-21 13:47:32
"I tried to defeat the church in my own mind. See what kind of person was left behind."
این جمله رو تو سریال خیلی دوست داشتم. یکی از کاراکترها به اون یکی گفت. به یکی دیگه که انقدر سوال براش پیش اومده بود که دیگه افکارش فقط محور دین نمیچرخیدن. بهش گفت کل زندگیت عادت کردی یکی راه رو بهت نشون بده. حالا با ذهن خودت تنها شدی و این ترسوندتت.
به نظرم دین هم به طور کلی همینه. هویت فردی افراد تا حد زیادی ازش تاثیر میگیره و تو خیلی موارد خودشون رو دست یه مغز متفکر یا شخصیت برتر میدن که بهشون مسیر زندگی یا تصمیماتشون رو نشون بده. و وقتی دین نباشه حس گمشدگی بهشون دست میده چون بخش زیادی از هویت شخصیشون پاک شده و دین جاش رو گرفته.
#UnderthebannerofHeaven
1.2K views10:47
2022-06-20 22:44:56
تولدت مبارک عزیزدلم.
یادمه اولین باری که تو نظرات دیلیم حرف زدیم و گفتی مدتها بود با یکی انقدر خوب بحث نکرده بودی و همون تایم دلم خواست بات بیشتر اشنا شم. و الان یه سال بعد دارم تولدت رو تبریک میگم *-*
این خوششانسیه نه؟
تولدت مبارک سیاره کوچولوی دلبر
1.5K views19:44
2022-06-20 22:23:14
با خواهرم رفتم کلینیک دامپزشکی گربه شو معاینه کنه. یه خانوم اومده بود داخل کلینیک یه دسته قبض صندوق خیریه مسجد دستش بود به هر کی میرسید میگفت شما که توان اینو دارید برا یکحیوون که عمرش به ۱۰ سال هم نمیرسه پول خرج میکنید باید به خیریهها هم کمک کنید. باید؟چه…
1.4K views19:23
2022-06-20 22:20:31
با خواهرم رفتم کلینیک دامپزشکی گربه شو معاینه کنه. یه خانوم اومده بود داخل کلینیک یه دسته قبض صندوق خیریه مسجد دستش بود به هر کی میرسید میگفت شما که توان اینو دارید برا یکحیوون که عمرش به ۱۰ سال هم نمیرسه پول خرج میکنید باید به خیریهها هم کمک کنید. باید؟چه…
1.4K views19:20
2022-06-20 22:19:45
با خواهرم رفتم کلینیک دامپزشکی گربه شو معاینه کنه.
یه خانوم اومده بود داخل کلینیک یه دسته قبض صندوق خیریه مسجد دستش بود به هر کی میرسید میگفت شما که توان اینو دارید برا یکحیوون که عمرش به ۱۰ سال هم نمیرسه پول خرج میکنید باید به خیریهها هم کمک کنید.
باید؟چه بایدی؟
》دخترِعموکافه چی《
@OfficialPersianTwitter
1.3K views19:19
2022-06-20 22:13:55
1.4K views19:13
2022-06-20 20:58:46
-اینجا خونه باباست. اینجا باید سعی کنی برادرم باشی. منم میخوام سعی کنم برادرت باشم و یادم بره چی پشت سر گذاشتیم. پس خرابش نکن.
-اینجا یا هر نقطه این کره خاکی. من هیچوقت نمیتونم برادرت باشم بکهیون.
Spotlight - SilverBunny
#FanFiction
---------☆-------
@AboutFazi
---------☆-------
1.4K views17:58
2022-06-20 20:58:39
-من و تو...دستتودست هم تا جلوی در یه جایی که معلوم نبود بهشته یا جهنم رفتیم...ولی جلوی درش یهو دست همدیگه رو ول کردیم بدون اینکه بفهمیم پشت اون در قراره بهشت باشه یا جهنم...تو مسیر، هم من یهکم تو رو شناختم هم تو منو...ولی این معنیش این نیست که همدیگه رو حفظ شدیم. ما هنوزم خیلی چیزها رو از هم پنهون میکنیم...تو هنوزم ازم میترسی چون نمیدونی چرا به قول خودت اطرافم احمق میشی و منم هنوز حاضر نیستم خودم رو به طور کامل به حتی تو بدم چون باور دارم این حماقته! آره پیشرفت کردیم...ولی میدونی بهاش چی بود؟ بهاش این بود که بدون باز کردن دری که شاید پشتش بهشت بود خودمون برای خودمون جهنم ساختیم چون عوض شدن بلد نیستیم!
Spotlight - SilverBunny
#FanFiction
---------☆-------
@AboutFazi
---------☆-------
1.3K views17:58
2022-06-20 20:27:35
ایس موقع خوندن فیکای من ایمانش قوی میشه. باز بگید من کار خیر نمیکنم
1.4K views17:27