2022-06-27 04:15:44
يادداشت روز دوشنبه شرق
(در ضرورت استقلال دانشگاه )
گفتوگو در پیله
آقای رئیس دانشگاه در گفتوگو با رئیساش مطالب عجیبی گفته است. رئیس، در بازتاب اغراقآمیز آن سخنان چنان به وجد آمده که تودۀ میلیونی شنوندگان از حیرت مبهوت و میخکوب ماندند؛ حیرت بیش از مخالفت بود! کسی گفتمانی تا بدین حد خارج از واقعیت را از چنین افرادی باور نمیکرد. کسی باور نمیکرد رئیس بهداری شهری که همه در یاد دارند چگونه در آتش کرونا میسوخت، آن مصیبت و آن تقلای طاقتفرسای انسانی را فراموش کرده باشد. جوانان طبیب و پرستاری که در آتش شرف و انسانیت خاکستر شدند، فراموششدنی نیستند. آنها اولینها بودند، کسی آن دختر زیبای کلاچای را فراموش نمیکند که در لاهیجان در مراقبت از بیماران چون پروانه سوخت و تندیس زیبایش تا ابد در دهکدۀ رنج و برنج کنار مردمی که در پنجشنبهبازار شلوغ آواز زندگی خواهند خواند، برقرار خواهد ماند؛ سیمای آن پزشک اورژانس، آن دکتر مهربان که در شهر رشت در اوج تلاش در خاک افتاد و... را کسی فراموش نمیکند. اینها درس شرف و انسانیت را از آن خاک حاصلخیز گرفتند که تلاش را همواره پاسخ میدهد و درس طب را از دانشکدۀ طب و مکتب طبیبان مردمی کشور و آن دیار گرفتند که با زرچه و فِریاد* زیستهاند و آنها را بهخوبی میشناسند!
کسی باور نمیکرد افتخار این پایمردی را به حساب کسان ديگري بنویسند كساني كه اگر چه بسياري از آنها صادقند اما بخشي از آنها هم تا همین امروز در کار پرداختن شک و تردید در کارایی دانش و واکسن و نقش پزشکان در کرونا هستند و هیچگاه از ادعا فرو نیامدند و به بیاعتباری هیچکدام از گفتهها و کردههایشان اقرار نکردند؛ در حالی که جامعۀ بینالمللی پزشکی همواره با نقد و نظارت و پالایش هرچه دقیقتر روشهای درمان کرونا و بیماریهای همزمانش و انتشار بینالمللی نتایج مطالعاتش توانست بحران کرونا را کنترل کند. اما آنها حتی به ارزش نقد گفتههایشان که حداقل ارزش انسانی است هم پی نبردند.
در آن گفتوگو که رئیس بازگویی میکرد، گویی به زبانی دیگر سخن گفته بودند. گفتوگویی بود با لحني خاص که تنها خود اشاراتش را درمییافتند.
راستی چرا تصمیمگیران با گفتمان ما آنقدر بیگانه شدهاند، چرا عواطف و احساسات ما جایی در رفتار و گفتار آنها پیدا نمیکند؟
واقعیت آن است که رئیس یک دانشگاه در همه جای دنیا یا کاملاً نماینده و برگزیدۀ دانشگاهیان است یا منتخبی است از میان برگزیدگان دانشگاهیان که حکومت منصوب میکند. با چنین قراری است که جمهور و رؤسای آن، هم از آنچه دانش میگوید، مطلع میشوند و هم از آنچه دانشگاهیان میخواهند! و از آنجا که دانشگاهیان در هر رشتهای بیشترین و منسجمترین ارتباط را با مردم دارند، حکومتگران سعادت مییابند با برداشتهایی علمی از نالهها و فغانهای تودۀ مردم آشنا شوند و تصمیم بگیرند. به خودگویی و خودخندی اکتفا نکنند.
استقلال دانشگاه اصل مهمی است که نه در این دوره که از دیرباز در کشور ما پایمال شده و فقدانش به یک عرف تبدیل شده است.
تنها زمانی که فردی منصوب مستقیم دولت ادارۀ دانشگاه را بر عهده بگیرد، چنین گفتوگوی غریبی و دور از فضای گفتمانی مردم امکانپذیر خواهد شد. گفتوگویی که شنیدن تنها چند جملۀ آن مردم و دانشگاهیان را بهشدت برآشفته میکند؛ مردمانی که ضجه و مویههایشان هیچ انعکاسی در سلسلهمراتب قدرت ندارد و چون فریادی در چاه، بازتاب دردآورش فقط به صورت فریادکنندگان برخورد خواهد کرد.
جامعۀ پزشکی کشور هیچگاه منتظر قدردانی و سپاس نبوده است. قدردانی زبانی و مراسمی هم هیچ فایدهای ندارد. تفکراتی که در چند جملۀ این گفتوگو خود را عیان کردند، قادر به برآوردن بزرگترین آمال جامعۀ پزشکی نیستند که همانا «استقرار یک سیستم سراسری علمی و روزآمد خدمات سلامت برای آحاد مردم در یک مقیاس بینالمللی» است؛ نه نیل به این هدف که تنها جهتگیری به سوی آن بزرگترین قدردانی از جامعۀ پزشکی است. برآشفتن جامعۀ پزشکی و سایر فرهیختگان کشور بهدلیل خوف از آیندهای است که این تفکرات میتوانند نهتنها برای سلامت که برای کل کشور رقم بزنند. پوزش به شیوۀ مدرن و بینالمللی و نه یک قدردانی زبانی از جامعۀ پزشکی میتواند اندک امیدواریای باشد به برگشت از راه انحرافیای که کیلومترهاست به بیراهه رفته است.
*زرچه و فِریاد کلماتی گیلکی برای توصیف حالات مختلف درد هستند.
https://t.me/bzyad
2.4K viewsedited 01:15