گذشته یه لباس لعنتی نبود که بتونه به راحتی اون رو از تنش بیرون | •снαɴвαек ғɪc🌙
گذشته یه لباس لعنتی نبود که بتونه به راحتی اون رو از تنش بیرون بکشه و جلوی چشمهاش توی شعلههای آتیش به خاکستر تبدیل کنه، اگر هم بود... برای بکهیون لباس سفیدی بود که دستهای چانیول گیلاس شراب قرمزی روش خالی کرده بود ؛ رد قرمز رنگ اون شراب هرگز قرار نبود از روی لباس سفید گذشتهش پاک بشه و بکهیون هم برای از تن خارج کردن لباسی که نشونهای از عشق چانیول روی خودش داشت زیادی مجنون و عاشق بود.