Get Mystery Box with random crypto!

دندان نگار

لوگوی کانال تلگرام dandannegaar — دندان نگار د
لوگوی کانال تلگرام dandannegaar — دندان نگار
آدرس کانال: @dandannegaar
دسته بندی ها: سلامتی
زبان: فارسی
مشترکین: 1.50K
توضیحات از کانال

♦️مجموعه خاطره، عکس، شعر و طنز دندان‌پزشکی

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2022-04-14 20:32:45 نگهبان شب برای ساختمان پزشکان

خاطره‌ای از دکتر مجید میری

ماه رمضان وقت الله و اکبر اذان مغرب یک‌هو صدای عجیبی از توی راه پله بلند شد. تا از کنار یونیت پریدم بیرون دیدم دو نفر درِ آلومنیوم ورودی ساختمان مطب رو دزدیدن و انداختن عقب نیسان و گازو گرفتن و رفتن. سه تا دکتر بودیم در سه طبقه و اون دو نفر با زرنگی خاصی وظیفه حفاظت شبانه از ساختمان رو انداختن گردن من و رفتن منزل.
تا نیمه های شب درگیر پیدا کردن یک نگهبان بودم که دم درب ورودی بخوابه. یک جوان عجیب غریبی رو معرفی کردن تا امدم برم منزل گفت: کجا؟ من تنهایی میترسم. گلاب به روتون میشم...
گفتم: داداش تا قبل از سحر خودمو رسوندم اینجا، چن ساعت تحمل کن تا برگردم...

یک ساعت به اذان صبح برگشتم دم مجتمع دیدم مضطرب ایستاده و گفت پولم رو بده به سحری خوردن برسم...پرسیدم چی بوی گندی نصف شبی پیچیده تو خیابون؟ گفت از جوب آب شهرداریه...
مرخصش کردم رفت. پامو گذاشتم تو پاگرد اول دیدم واویلا چی خبره....پاگرد دوم که بدتر و سومی هم نگو ونپرس...یاد حرف سرشبش افتادم و اضطراب تنهایی.‌‌...دم اذون سحر طبقه ی خودمو به فلاکت شستم و رفتم تو مطب و رویونبت خوابیدم. مطمئن بودم هیچ دزدی از این بوی گند مدفوع جرات ورود به ساختمون رو رو نداره.

دکترای دیگه صبح بیمار داشتن و من عصر. ساعت نه صبح صدای جیغ وشیون منشی ها و دستیارا تو ساختمون پبچید و بعد شرشر آب و شستن راه پلله ها....دکترا ی همساده با قهر و دعوا زنگ زدن داستان چی بوده مجبد... جوری که انگاری من با نگهبان دستم توی یک کاسه بوده و تبانی کرده بودیم...خونسرد جواب دادم تا شب یک درب دیگه سفارش بدین بسازن وگرنه نگهبان دیشب رو میگم بیاد پاس بده...

سالها بعد همون جوان رو دیدم که سر نگهبان یکی از پارک های معروف شهرمون شده و ده بیست تا مامور گوش بفرمانش بودن...

@DandanNegaar | دندان‌نگار، مجموعه شعر خاطره و طنز دندانپزشکی
2.5K viewsedited  17:32
باز کردن / نظر دهید
2022-04-11 21:56:24 گور شیشه‌ای
به بهانه ۲۳فروردین، روز دندان‌پزشکی

دکتر #یلدا_صادقی

جیرینگ...
عمرِ به کمال در طالع تو هم نبود؛ کانین کشیده‌قامت! با آن تاج سپید دلبر و انحنای موزون ریشه‌ات که به اشاره‌ای از میان بافت‌های نگهدارنده بیرون جست. بافت‌های نگهدارنده‌ی نامردی که نگاهت نداشتند. انگار خودت هم از زندگی که پیرامونش پر از التهاب و پیوندهای رشته‌ای ِگسسته بود، خسته بودی و زودتر رفتی تا با یک جیرینگ در گور پر نورت آرام بگیری...
شیشه را می‌چرخانم و خفتگان در گور را نشان می‌کنم: دندان سانترال خوش قامت و مغروری که قبل از اینکه چوب اسکی ناکارش کند تمام عمر لطیف‌ترین و مرغوب‌ترین استیک‌ها را دریده بوده، در کنار دندان مولری که هر آنچه از سنگ نرم‌تر را آسیا کرده بود تا نانی به شکم صاحبش ببندد. دندان‌هایی که هر کدام قصه‌ای را به گور شیشه‌ای خود می‌بردند.

جیرینگ...
بادآویز آویخته بر چهارچوب صدا کرد و پسر وارد شد‌؛ با پیشانی بلند، نگاه مصمم نایاب، قامتی خدنگ چون شهریاری خود ساخته، غروری در جدال با نجابت چشمان، ادبی ذاتی و نیاموختنی؛ برقی در چشمان و برقی بر سر آستین و گریبان کت بسیار کارکرده و بسیار اتو شده.
چشمانم به جستجوی نشانه‌ها بی‌تاب بود و از آنچه در دستش بود فهمیدم که سفره بی‌رنگش را با رساندن غذاهای رنگین به دست دیگران پر می‌کند و چه اصراری داشت که جای خالی دندانش را فقط با گران‌ترین، و به قول خودش «صحیح‌ترین» راه پر کند.
چشم‌های مشتاق او هم به جستجو بود و با عشقی عجیب و بدون توجیه از این ابزار به آن وسیله می‌جَست. گور شیشه‌ای به برق آنها افزود: خانم دکتر! تاج این‌ها سالم است؟
- بله. دندان‌هایی که به دلیل دیگری غیر از پوسیدگی کشیده می‌شوند، مثل ضربه ،ناراحتی لثه و... را بعد از کشیدن دور نمی‌ریزیم. دانشجوهای دندان‌پزشکی شیشه می‌گذارند و می‌آیند برای درسشان می‌برند.
- من هم خیلی جاها شیشه بردم ولی چون صبح‌ها دانشکده هستم و عصرها کار می‌کنم، وقت نمی‌کنم مرتب سر بزنم و هر دفعه نصیب یکی دیگه از هم‌کلاس‌هام شدن. اینا هم که لابد صاحب دارن.
- بله. صاحب دارند و صاحبشان قطعا برق چشمان توست. بگذار آن دختر بی‌نور و اشتیاق که به دنبالشان می‌آید دست خالی برگردد. همان دختری که می‌پرسید می‌شود تراش‌شان را هم خودتان بدهید که من به استادم تحویل بدهم، چون من حال این کارها را ندارم... یا آن پسری که یک بار هم ندیدمش، چون هر بار پدر و مادر یا شاگرد تجارت‌های مشهورشان به دنبال شیشه می‌آمدند.
گور شیشه‌ای گور است اما پر از نور، نور را فقط باید به دست نور سپرد.

جیرینگ...
آسانسور شیشه‌ای صدا کرد و راه افتاد. آدم‌ها مثل دندان‌های کشیده شده در خانه شیشه‌ای‌شان در کنار هم بالا رفتند و قصه‌هایشان را با خود بردند. پسری که برقی در چشمان و برقی بر آرنج‌های کت پاکیزه و کار کرده‌اش داشت بالا رفت. دختر بی‌نوری که فقط برقی در لابلای انگشتانش داشت پایین ماند.

روزت مبارک پسرم. امروز روز توست؛ روز آنهایی که برقی در چشمان‌شان دارند و در جستجوی نوری که لایقش هستند، بی‌تاب.
روز شهسواران خود ساخته.
دعا می‌کنم که این حرفه نانت دهد و نامت دهد و به بسیارانت برساند و از بسیارانی که در آغاز از تو بسیار پیش بودند، پیشی‌ات بدهد.

@dandanechannel |پایگاه خبری دندانه
326 views18:56
باز کردن / نظر دهید
2022-04-11 12:19:08
بیان طنازانه نگاه جامعه ایرانی به دندانپزشکی در «هشتگ دندان»

معرفی کتاب هشتگ دندان در خبرگزاری کتاب ایران

کتاب «هشتگ دندان» نوشته سیامک شایان امین، محتوایی طنازانه درباره دندانپزشکی است که می‌تواند آیینه تمام‌نمای فرهنگ جامعه ایرانی در حوزه سلامت دهان و واقعیت‌های جامعه در رابطه با بیماری‌ها و مشکلات دهان و دندان باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چاپ نخست «هشتگ دندان» سال 99 به بازار آمد و استقبال بالا از این اثر به چاپ‌های دوم و سوم انجامید.

سیامک شایان، نویسنده اثر در مقدمه این کتاب تاکید کرده که توئیتر فقط یک شبکه اجتماعی محبوب نیست؛ منبع لایزالی از طنز خودجوش و فی‌البداهه کاربران فارسی زبان در مورد مسایل و موضوعات مختلف است. دهان و دندان و دندان‌پزشکی نیز سهم کوچکی میان طنزهای توئیتر فارسی دارد، مخصوصا که مساله مبتلا به بسیاری از مردم جامعه و از جمله کاربران این شبکه اجتماعی است.

به اعتقاد نویسنده «هشتگ دندان»، در پشت نگاه طنازانه به دهان و دندان و شوخی با مسايل مرتبط با دندان‌پزشکی لایه های دیگری پنهان است که نمی توان بسادگی از کنار آنها گذشت

لینک به متن کامل

سفارش آنلاین کتاب
274 views09:19
باز کردن / نظر دهید
2022-04-11 11:31:51
آگهی تبلیغاتی در سال ۱۳۳۰

خمیردندان بلنداکس ساخت آلمان در هر خانه که داخل شود شهرت و محبوبیت قبل از جنگ خود را بآسانی بدست می آورد.

@dentalhistory
236 views08:31
باز کردن / نظر دهید
2022-04-07 21:50:26 مسیر دهن کوسه

خاطره رفتن به دندان‌پزشکی در کشور کانادا
از صفحه فیسبوک علی صدر

دندانپزشک ما یک خانم کانادایی بود که خیلی هم دوستش داشتم-به همه‌ی چشم‌ها! در کارش جدی و حرفه‌ای بود و به موقعش هم مهربان بود و لبخند می‌زد. تا اینکه یک روز دوستی گفت که یک دندانپزشک ایرانی هست که توی مطبش روی سقف و کف و دیوار، تلویزیون و مانیتورهای شصت و پنج اینچینی نصب کرده و به شدت هم “نایسه”.
من هیچ‌گاه در بند این داد و ستدهای ملیتی نبوده‌ام. بعلاوه به معنی واژه‌ی “نایس” هم واقف بوده‌ام. اما از آنجایی که سرگرمی در حین کار دندان اولویت اول من است-به خصوص اگر در حال پخش صور قبیحه باشد-تصمیم گرفتم به خدمت ایشان برسم. اول کار که رفتم توی مطب دیدم آقای وجیه المنظری با کفش‌های قرمز منتظرم هستند. همان اول گفت: “چطوری علی جووون”. من کمی مکث کردم و گفتم خوبم. بعد ادامه داد “لطفاً یه خبر خوب که امروز شنیدی بگو بهم ببینم”. من هم با یک نگاه آرام و نافذی که “به تو چه‌ی” خاصی از آن می‌بارید با مکث طولانی‌تری گفتم “مگه خبر خوب هم داریم این روزا؟”. عکس را گرفت و بعد بیرونِ پنجره را نگاه کرد، آهی کشید و گفت حداقل از طبیعت سبز و زیبا بگو. گفتم “میدونین الان آوریله و بیرون سبز نشده که هیچ، برف هم هست”. لبخندی عصبی زد و گفت “نه دیگه نشد برو عکسا رو بگیر بیا”. عکسها را که دید یک چشمش به عکس بود و یک چشمش به من. میدانستم قصدش سرویس کردن فک و دهان و اگر پایش بیفتد لوزالعمده و اثناعشر بود. در حالی که ریشش را می‌خاراند گفت: “ببین کلاً خرابن. باید بیشترشو بکوبیم از اول بسازیم و یه تعدادیشم بکنی بندازی دور. چندتاشم به عصب رسیدن”. گفتم “دکتر ولی هیچ دردی ندارم ها؟!” گفت “یه چند روز صبر کنی زمینو از درد گاز می‌گیری. تازه با این جرم و کثافتِ دندونات هم به کسی نمیگم ولی یواشکی بهت بگم انگار سیگاری تیری هستی”. اینها را که گفت پنس-منس و هویه و سنگ فرزش را کنار زدم، گفتم “دکتر من امروز کار دارم بعداً روشون کار کنیم؟”. لبخند هیستیریکی زد و گفت “جاااان دل هرموقع شما بخوای شروع می‌کنیم فقط پروپوزال درمان رو از خانم منشی بگیر”. رفتم و پروپوزال دو صفحه‌ای شش هزار دلاری! را گرفتم. دیدم سرتاپای من با همه‌ی متعلقات و مخلفات شش هزار دلار نمی‌ارزد. پس صبر کردم.
یکی دو هفته صبر کردم نه دردی نه چیزی دوباره رفتم پیش خانم دکتر-همان دکتر سابق‌ که مبتلای خنده‌هایش بودم. همان که در کف او موم است سنگ خارا. بماند که باهمان دیدنش همه‌ی دردهای روحی و جسمی سالیان فراموشم شد. با نیش باز به نشانه‌ی تاییدِ حرفهایش، شبیه به مارمولکی بر دیوار مستراح با فرکانسی در حد رادیوی ای-ام سر تکان می‌دادم. نگاه کرد و گفت: “ببین یکی دوتا ترمیم میخوای یکی دوتا هم هست که خوبه وضعشون ولی احتمالاً هف-هش ماه دیگه ترمیم بخوان. آفرین به تو که دندوناتم تمیز نگه میداری که اینقدر جرمشون کمه”. انجام داد‌ و تمام شد‌. از مطب بیرون آمدم. هدفون را گذاشتم. درست همان آهنگ اول شماعی‌زاده شروع به خوندن کرد:
هنگام شنا مثل یه دست و پا چلفتی/بپا به مسیر دهن کوسه نیفتی


@DandanNegaar | دندان‌نگار، مجموعه شعر خاطره و طنز دندانپزشکی
2.6K views18:50
باز کردن / نظر دهید
2022-03-29 12:13:42
آگهی تبلیغاتی مطب دکتر تهرانچی در روزنامه اطلاعات، ۱۴ مهر ۱۳۳۰

رضا تهرانچی، دندانپزشک و موسس شرکت صنایع غذایی ویتانا، اولین تولید کننده بیسکویت، کیک و نان صنعتی در ایران و محصول تاریخی بیسکویت مادر، روز شنبه، ششم فروردین در ۹۹ سالگی درگذشت.
@dentalhistory
402 views09:13
باز کردن / نظر دهید
2022-03-28 14:56:26
شوخی دکتر امیر مهرابی با ژانرهای مختلف دندانپزشک در ایران

هرگونه تشابه اسمی و قیافه ایی تصادفی هست حتی عکس خودم!
امیدوارم دوستان از این شوخی ناراحت نشن ولی واقعیتت جامعه دندانپزشکی امروز همینه متاسفانه. هرکس سعی کنه بهتر و با وجدان تر کار کنه کلاهش پس معرکه ی فرصت طلبان هست. البته که در هر صنفی خوب و بد هست. منظور ما اون بداش بود

@DandanNegaar
3.0K views11:56
باز کردن / نظر دهید
2022-02-26 20:07:45
شاید که وصف حالِ ما...

سکانسی از فیلم سرب به کارگردانی مسعود کیمیایی در فضای دندانپزشکی

"هیچ‌چیز نمی‌تواند مثل دندان‌های خوب انسان را نجات دهد. هرآن‌چه هست و گفته می‌شود، هرآن‌چه تاریخ می‌شود از دهان است. دندان و زبان یعنی تمام زندگی. ما برای تحکیم نسل آینده فقط اصول علمی را رعایت می‌کنیم. معنویت هم از دهان سرچشمه می‌گیرد. برای ساختن یک سرزمین تازه، با بزرگ‌ترین و متمدن‌ترین قوم جهان، همه‌چیز باید کنترل شود. اضافات و آلودگی در این سرزمین تازه جایی ندارد. این دندان شما باید از دهانتان خارج شود، چون فاسد است. متعفن می‌شود و تعفن در مغز و فکر شما وارد می‌شود. اول باید جای تعفن را بی‌حس کرد. هرجا که به عقیده‌ی ما شک به درد، شک به مزاحمت و مخالفت، شک به وبا و تیفوس و شک به افکار ناشناخته باشد، اول باید مثل این دندان بی‌حس شود و بعد جای آن را خارج کرد."

@dandannegaar
79 views17:07
باز کردن / نظر دهید
2022-02-26 17:11:34 قصه دفاع از پایان‌نامه


خاطره‌ای از دکتر مجید میری

زمان دفاع از پایان نامه بین استاد راهنما و رییس دانشکده که توی دفاع حضور داشتند اختلاف شدیدی از قبل وجود داشت و هر دو باهم کارد و خیار بودند. روز دفاع آقای رییس منو شست، چلوند و از بند آویزونم کرد و گفت: سراسر این پایان‌نامه ایراد داره و تا اصلاح نکنی امضا نمیکنم.
ایرادات عملا بنی اسراییلی بود.
همون ایام کارهای فرهنگی دانشکده دستم بود و در زمانی که هنوز موبایلی وجود نداشت از شبکه جوان تلویزیون باهام مصاحبه کرده و به قول بچه‌ها روی آنتن بودم و حرفم خریدار داشت. سریع یک یادنامه فرهنگی طراحی کردم برای اساتید برتر و گل سرسبد هم همین آقا. ازش خواستم یک متن هم برای چاپ بنویسه. متن رو که خوندم دیدم و وامصیبتا! از قول ایشون یک نوشته فول احساس رو تایپ کردم یعنی عملا از استاد فقط به‌نام خدا و والسلامش مونده بوده و همه رو ادیت کرده بودم. وقتی نشانش دادم زد زیر گریه و گفت: عجب دست به قلمی داشتی و خبر نداشتم. خوبه بده برا چاپ.
همون جا پایان‌نامه رو گذاشتم جلوش و گفتم لطفا امضا... و چشم بسته امضا کرد.
یادنامه هنوز که هنوزه توی کمدم منتظره برای چاپ!

@dandannegaar
356 views14:11
باز کردن / نظر دهید
2022-02-15 07:49:35 روز پدر

شعری از دکتر #افشین_قناد

رسیده روز پدر آمده بدر پدرم
چو شام تیره سیه گشته این زمان سحرم
گمان مبر به من از دشمنان شود اجحاف
کلاه می رود از سوی آشنا به سرم
برای هدیه خریدن در این مبارک روز
گرفته پول کلانی ز من همین پسرم
چه گویمش چو بگوید به ناز دخترکم
برای روز تو خواهم که هدیه ای بخرم
عیال را چه بگویم چو خواهد از سر مهر
نفیس تحفه عالی بیاورد به برم
برای این همه لطف و به پاس اینهمه عشق
رواست بر من اگر جامه ام به تن بدرم
ولی چو فکر مخارج به سر زند ناگاه
شود تمام جهان سخت تیره در نظرم
که پول هدیه ایشان به من تمام و کمال
رود ز جیب خودم، آه ای خدا کمرم
بدین سبب چو بدانم که در نهایت امر
نماند از پس این روز در جهان اثرم
دعا کنم که ز لطف لطیفشان برهم
خدا کند ز چنین روز جان بدر ببرم

@dandannegaar
33 views04:49
باز کردن / نظر دهید