تناسخ یا باززایی (reincarnation که در استعمال متداول به معنی ب | معارف مشرقی
تناسخ یا باززایی (reincarnation که در استعمال متداول به معنی بازگشت نفوسِ فردی به بدنهای دیگر در اینجا بر روی زمین است) تعلیم راستکیشانۀ هندی نیست، بلکه صرفاً باوری عامّهپسندانه است. مثلاً چنان که دکتر بی. سی. لا میگوید: «بدیهی است که اندیشمندان بودایی تصوّر گذرِ نَفْسِ فردی از یک تجسّم به تجسّم دیگر را نفی میکنند» (مفاهیم بودایی، 1937، ص. 45). حقّ آن است که شَنْکَراچارْیَه گفت که: «در حقیقت، هیچ فراکوچندهای (transmigrant؛ سَمْساری) نیست جز حضرت ربوبیت» (شرح بْرَهْمَهسوتْره 1:1:5)، اویی که هم از حیث تعالی خویشتن است و هم از حیث تدانی خویشتن در همۀ موجودات است، ولی خود هرگز به چیزی تبدیل نمیشود؛ برای این معنی به فقرات بسیاری از وِدَهها و اوپَنیشَدْها میتوان استناد کرد. بنابراین، اگر شْریکریشْنَه به اَرْجونَه یا بودا به راهبان دریوزندهاش میگوید: «دراز است راهی که آن را پیمودهایم، و بسیار است زایشهایی که من و تو دریافتهایم»، این سخن راجع به ذوات متکثر نیست، بلکه راجع به «انسان عامّ» است که در هر انسانی هست و در بیشتر کسان خود را فراموش ساخته و در بیدارییافتگان به پایانِ راه رسیده و چون کارش با همۀ صیرورتها به پایان رسیده است، دیگر شخصیتی در زمان نیست، بلکه هیچکس نیست، یعنی دیگر کسی نیست که با اسمِ خاصّ از او خبر توانند داد.