Get Mystery Box with random crypto!

داستانها و دلنوشته ها

لوگوی کانال تلگرام dastan_vaghei — داستانها و دلنوشته ها د
لوگوی کانال تلگرام dastan_vaghei — داستانها و دلنوشته ها
آدرس کانال: @dastan_vaghei
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

سلام
دلنوشته های شما بدون ذکر نام در کانال قرار داده میشود
و دوستانی می توانند نظرات و تجربیات خود را درمورد آن موضوع بیان کنند
دلنوشته هارو به آیدی زیر بفرستید 👇👇👇
@niluad

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 50

2021-08-26 09:32:26
جنجالی ترین خبر تلوزیون
درمان ریزش مو
این خبر مثل بمب صدا کرده
جهت اطلاعات بیشتر لینک زیر را لمس کنید
https://b60.ir/landing/main.html&id=TVRFd05UQT0=
1.2K views06:32
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 08:51:27 #دلنوشته_6654 سلام به همه ی عزیزان خواهش میکنم خانمای گل و دخترا خانم روانشناس های عزیزم راهنمایی ام کنید که بدجور افتادم تو هچل دختری هستم ۱۸ ساله اهل مشهد رضوی معلمی دارم که بدجور عاشقش بودم وهمچنین اونم دوست داره منو و دختر شدید مذهبی هستم و یک ازمون…
1.3K viewsedited  05:51
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 08:50:00




فقط چون گذشته اونجورى كه دلت ميخواست نشد، معنيش اين نيست كه آينده نميتونه بهتر از چيزيكه حتى تصورش رو ميكردى باشه


@dastan_vaghei
1.3K views05:50
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 09:21:58 #دلنوشته_6654

سلام به همه ی عزیزان
خواهش میکنم خانمای گل و دخترا خانم روانشناس های عزیزم
راهنمایی ام کنید که بدجور افتادم تو هچل
دختری هستم ۱۸ ساله اهل مشهد رضوی
معلمی دارم که بدجور عاشقش بودم وهمچنین اونم دوست داره منو
و دختر شدید مذهبی
هستم و یک ازمون داشتم خیلی سخت بود بهم گفت ب خونه ام بهت یاد بدم
رفتم من خرم
یکم درس بهم تدریس
کرد بعدش دیدم کم کم داره نزدیکم میشه و بهم گفت لازمت دارم درکم کن
منم هنوز نفهمیده چی ب چیه حرفش چی بود
روسری مو پرت کرد اونطور
گفت ادامه ای منم سرتکون دادم
و از خود بی خود شدم چون خیلی عاشقشم و بهم گفت چ اول چ اخر مال خودمی
دیگه و باهام رابطه ی شدید خشنی برقرار کرد
و دنیام کلا سیاه شد
الان نمیدونم چیکار کنم
ب خانواده ام چی بگم
ازین طرف خاستگار دیگ ای دارم ک خانواده ام راضی هستن
و باکاری ک من کردم اگه خانواده ام بفهمن بی عزت و بی شرف میشیم
میشه بگید الان چیکار کنم بااین وضع زندگی
1.9K views06:21
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 09:21:41 #دلنوشته_6653 ،خداقوت من ۳۴سالمه و همسرم ۳۵و یه دختر ۵سال ن یمه داریم. ۱۰ ساله ازدواج کردیم.بسیار بسیاربسیار در این مدت دعوا کردیم.از نامزدی تا همین حالا.سر همه چی،بحث و دعوا و کتک کاریای بدجور. بیشترشم برمیگشت به مادرشوهرم،الان دوسه ساله من هیچ حسی به…
1.8K views06:21
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 09:19:56


اينکه ياد بگيريد از افرادي که شما را آزار مي دهند ، قضاوت مي کنند و يا دست کم مي گيرند فاصله بگيريد ، نشانه ي پختگي و قدرت شما است .


@dastan_vaghei
1.7K views06:19
باز کردن / نظر دهید
2021-08-23 19:54:50 #دلنوشته_6653


،خداقوت
من ۳۴سالمه و همسرم ۳۵و یه دختر ۵سال ن یمه داریم. ۱۰ ساله ازدواج کردیم.بسیار بسیاربسیار در این مدت دعوا کردیم.از نامزدی تا همین حالا.سر همه چی،بحث و دعوا و کتک کاریای بدجور. بیشترشم برمیگشت به مادرشوهرم،الان دوسه ساله من هیچ حسی به شوهرم ندارم،ینی اگه اعتقاد مذهبی نداشتم به راحتی میتونستم بهش خیانت کنم،هیچ عذاب وجدانیم نداشتم،علاوه بر مشکلات مالی و خانوادگی من از نظر جنسی و روحیم تامین نمیشم وبریدم. میخام جدابشم ولی شوهر میگه طلاقت نمیدم بایدتا دم مرگ بمونی اینجا.من واقعا خستم.میدونم بچم از طلاق اسیب میبینه میدونم جامعه به زن مطلقه مثل گوشت قربونی نگا میکنه،میدونم همه چیو ولی فقط میخام برم،حتی برام مهم نیس بچه رو بده یا نه، میدونم اینده ی جالبی شاید درانتظارم نباشه ولی خستم.من از وقتی ازدواج کردم شدم یکی دیگه، یکی ک شوهرم میخاد،لباسی که اون میخاد و میپوشم،کاری که اون میخاد،جایی که اون میخاد، من خودمو هویتمو گم کردم،حس میکنم دارم جای یکی دیگه زندگی میکنم.خودم نیستم یا مانان بچمم یا زن شوهرم،خودم نیستم. میخام خودم باشم،اسم خودم،سلیقه خودم،اما شوهرم نمیزاره،چیزایی که من دوست دارمو مسخره میکنه،نمیزاره کار کنم،یاتیپی که میخامو بزنم یا تفریحی که میخامو انجام بدم،من اهل ولنگاری نیستم. چیزایی که میگم و تو نامزدی گفتم بهش همشو اوکی داد ولی بعدش به زور یا با زبون خوش تغییرش داد.من میخام برم که خودم باشم، مگه چند سال زنده ام؟ چرا باید خودمو فدای بچم کنم؟ تو این ۱۰ ساله که همه چیو تحمل کردم چیشد؟ بقیه شم هیچی نمیشه.شوهر من آدم خوبیه ولی شوهر خوبی نیس، اونی که من میخام نیس.حتی به ازدواج دوباره ام فکر نمیکنم،فقط میخام تنها باشم،واسه خودم باشم.‌ نمیدونم چرا قبول نمیکنه جداشیم، هیچ جوره کوتاه نمیاد که توافقی جداشیم.میخام برم خودم اقدام کنم. باز دودلم. نمیدونم چیکار کنم. ازطرفی ۱۰ سال عمرمو گذاشتم واسه این زندگی ازطرفی یه بچه دارم که اسیب میبینه و از طرفی خودمم و هویت و شخصیتی که گم شده و خسته. به اندازه یه عمر خسته ام... جدایی چه مشکلاتی داره ؟ دور و بر من مطلقه نیس.نمیدونم بعدش چخبره. گمکم کنید تصمیم درست بگیرم، من تا خودکشی هم فکر کردم، خیلی لهم،نمیزاره پیش مشاور و روانشناس برم،تاپول نده هم که من نمیتونم برم، راهنماییم کنید، واقعا میخام جداشم ،بابای خودم بفهمه سکته میکنه و نمیزاره ولی میخام جلو همه وایسم و کار خودمو بکنم.یبار میخام قوی باشم و چیزی که میخامو انجام بدم، ممنون میشم کمکم کنید.
2.5K views16:54
باز کردن / نظر دهید
2021-08-22 14:21:51 #دلنوشته_6652

سلام وخسته نباشیدمیگم به تمامی اعضای کانال دلنوشته ها،من دختری هستم ک ۱۹سالمه و حدود۶ماهه ک عقدکردم بخاطرشرایط سختی ک داشتم ازدواج تنها راهی بود ک میتونستم انتخاب کنم،حدود سه سالی میشه ک مادرمو ازدست دادم و پدرم بعدفوت مادرم زن گرفت زنی ک تاوارد زندگی پدرم شدمنو ازخونه انداخت بیرون ومنم آواره خونه های فامیل شدم هردوماه خونه اقوام میموندم۔ماتو یه روستا زندگی میکنیم و باپسری ک ازدواج کردم کاملاغریبس! الان نامزدم شرایط اینکه بریم سرخونه زندگیمون رو دارن ولی متاسفانه من جهازندارم همین باعث شده ازخانواده شوهرم خجالت بکشم،الان ۶ماهه ک من پیش خانواده نامزدم زندگی میکنم وهمه فامیل و همسایه هاشون میگن خب براشون عروسی بگیرید۔چون میبینن من کسیو ندارم ک برم خونش ن پدری ن مادری!!توبدشرایطی هستم،حتی دوتیکه جهاز ازخودم ندارم شبارو فکروخیالوگریه و ناراحتی میخوابم ۔قسمتون میدم ب این شبهای عزیز محرم اگه کسیرو میشناسید خَیری کسی ک دست ب خیرداره کمکم کنه بتونم چن تیکه ازجهازم بخرم برم سرخونه زندگیم،از روی بیکسی ب این گروه پناه آوردم خواهش میکنم کمکم کنیدمدارک عقدنامم وشناسنامم هست واگه کسی ک بیاد تحقیق کنه ببینه وضعیتمو۔توروخدا کمکم کنید ازتون ممنونم اجرتون با امام حسین
748 views11:21
باز کردن / نظر دهید
2021-08-22 14:20:03 #دلنوشته_6651 سلام و خدمت همه ی شما عزیزان دختری هستم ۲۱ ساله و نامزدم ۳۰ سالشه و خیلی هم عاشقمه و من عاشق برادرش هستم از اول هم بودم ولی چون اینا دوتا برادر هستن و خاله ی ناتنی ام نخواست منو برای پسر اصلیش ک من عاشقشم و واسه اون پسر دیگ اش واسم خاستگار…
732 viewsedited  11:20
باز کردن / نظر دهید
2021-08-22 14:19:10 #دلنوشته_6650 سلام دختری 26.چهارسال پیش بطور سنتی باآقایی عقد کردم ک حسی بهش نداشتم اما بخاطرخانوادم و اصرار خودش عقد رو پذیرفتم. بااینکه چندماه گذشت هیچ حسی بهش پیدا نکردم.دراین مدت باآقایی همکار شدم ک کم کم از اوضاع زندگیم باخبر شد.بسیار منو ب طلاق ترغیب…
700 views11:19
باز کردن / نظر دهید