Get Mystery Box with random crypto!

ال کنم من: چشم ده دقیقه ای من هیچکاری نمیکردم دیگه همه جامو دا | 🔖دا̑س̑̑ـ̑̑ـ̑̑ت̑̑ـ̑̑ـ̑ــــــا̑ن̑̑ـ̑̑ـ̑̑ڪ̑̑ـ̑̑ـ̑ــــده🔖

ال کنم
من: چشم
ده دقیقه ای من هیچکاری نمیکردم دیگه همه جامو داشت زخم میکرد از بس بوسید و گاز گرفت، تازه بعد از این همه بوس شروع کرد لیس زدنم و قربون صدقم رفتن خندم گرفت! آخه گردن و لپ و لب حتی بینیمم داشت خیس میکرد ی وضعی داشتم
ساعت یازده ربع شد انقد بهم حال داده بود که با یک اشاره ای آبم می اومد
محکم بغلم کرد و گفت حالا بچرخیم من برم زیر
انجامش دادیم حالا بدن نرمش زیر من بود، گوشمو گاز گرفت و آروم دم گوشم گفت حالا همونجا بین پام بالا پایین کن خودتو تا بیاد
من: میریزه رو تخت که
محکم لپمو بوسید و گفت فردای سرت خوشگل من
لبخند زدم و کاری که گفت انجام دادم اونم پاهاشو منقبض کرده بود، دوتا پای نرم ســکـسی محکم چسبیده بود به کیــــرم، بین پاهاش تلمبه زدم همه چیز پرفکت بود، نرم هات بودن خودش ی طرف قربون صدقه هاش ی طرف، چیزی طول نکشید که آبم اومد، محکم بغلش کردم و همونجا خالی کردم و بعد از چند دقیقه ناز نوازشش کردنش گفت پاشو دستمال بیار
پاشدم دستمال اوردم خواست بگیره ولی گفتم خودم پاک میکنم، خودم و خودش تمیز کردم دوباره لبامو چسبوندم رو کـــ ــصش بوسیدم ولی گفت دیگه کافیه پاشو
رفتم عقب خواست بشینه گفتم نشین شلوارتو پات کنم
با خنده گفت خودت؟
من: آره
یکم اومد کنار شــورت و شلوارشو تنش کردم کشیدم بالا آخرم لپم مالیدم رو کبــــصش و پایین تنشو بغل کردم و گفتم بهتر مامان دنیایی، دستشو گذاشت رو موهام یکم تکونش داد و گفت قربونت برم عزیز دل مامان …
ادامه دارد …
نوشته: ققنوس