Get Mystery Box with random crypto!

ی‌کنم! مرضیه موهام رو دم اسبی از بالا بسته بود. یه تیشرت سفید | 🔖دا̑س̑̑ـ̑̑ـ̑̑ت̑̑ـ̑̑ـ̑ــــــا̑ن̑̑ـ̑̑ـ̑̑ڪ̑̑ـ̑̑ـ̑ــــده🔖

ی‌کنم! مرضیه موهام رو دم اسبی از بالا بسته بود. یه تیشرت سفید اندامی با شلوار جین چسب پوشیده بودم. موقعی که برگشتم به سمت سارینا، به من زل زده بود. نشستم جلوش و گفتم: دیروز گفتی که…
حرفم رو قطع کرد و گفت: عشقم کشید الان غذا بخورم. مشکلی داری؟
انگشت‌های دو دستم رو توی هم گره زدم. روی میز غذاخوری گذاشتم‌شون و گفتم: نه راحت باش.
سارینا یک گاز از رون مرغ توی دستش زد و با دهن پُر گفت: خوب تیکه‌ای شدی. دیگه آدم از دیدنت عُق نمی‌زنه.
لبخند کم‌رنگی زدم و گفتم: مرسی.
سارینا اخم‌کنان گفت: همین؟ فقط مرسی؟ اینطور جاها میگن، چشماتون خوشگل می‌بینه. یا میگن شما خوشگل‌تری و همین کُسشعرا.
+تو دختر خیلی زیبایی نیستی. چرا باید بهت دروغ بگم؟ البته زشت هم نیستی اما قطعا به زیبایی من نیستی. چهره‌ات بیشتر با نمک و شیطونه.
جویدنش چند لحظه قطع شد. انگار سعی کرد به خودش مسلط باشه و گفت: چه مغرور. جوگیر شدی ازت تعریف کردم.
با خونسردی گفتم: ما خانما خودمون بهتر از هر کَسی میزان زیبایی خودمون رو می‌دونیم. اگه خیلی خوشگل باشیم، خودمون می‌فهمیم و لازم نیست کَسی بهمون یادآوری کنه. تو اولین نفری نیستی که بهم میگی خوشگل یا تیکه‌ هستم. قطعا آخرین نفر هم نخواهی بود.
سارینا با حرص گفت: خیلی کونده پُر رویی.
با تعجب گفتم: کونده پُر رو یعنی چی؟
-یعنی اونایی که شبانه روز به عالم و آدم کون میدن و سوارخ کون‌شون اتوبان تهران/قزوینه اما در عین حال پُر روی عالم هستن و ادعای بکنی دارن.
سرم رو به علامت منفی تکون دادم و گفتم: من تا حالا کون ندادم. شوهر سابقم چند بار اصرار کرد که…
-که چی؟ الان مثلا خواستی تیریپ بی‌ادبی برداری اما کم آوردی؟
آب دهنم رو قورت دادم و گفتم: آره کمی سخته بی‌ادب بودن. به هر حال تنها موردی بود که نذاشتم انجامش بده.
-یعنی دوست داشت بکنه تو سوراخ کونت اما نذاشتی؟
+نه نذاشتم.
-از دردش می‌ترسیدی؟
+آره.
-پس کونت می‌خارید و ته دلت دوست داشتی که بکنه تو سوراخ کونِ تنگ و دست نخورده‌ات، اما ترسیدی همونطور که مراعات کُست رو نکرد، کونت رو هم جرواجر کنه.
+دقیقا.
-دلم برا شوهرت سوخت. همچین کون خوشگل و رو فرمی جلوش می‌لولیده، اما ازش محروم بوده.
+اینی که گفتی رو یک تعریف در نظر می‌گیرم و مرسی که این همه به کونم علاقه‌مند شدی. غذات که تموم شد، شرایط درسیت تا امروز رو بررسی می‌کنیم. قراره زبان انگلیسی و ریاضی و فیزیک رو به صورت حرفه‌ای و زبان عربی و ادبیات فارسی رو در حد جانبی دنبال کنیم. توی عربی و فارسی تخصص لازم رو ندارم، اما روش تدریس‌شون رو از طریق کتاب‌های کمک آموزشی، به خوبی بلدم.
از سکوت و نگاه سارینا مشخص بود که دستم رو خونده. انگار بهش ثابت شده بود که من نمی‌خوام به این آسونیا کم بیارم و هر چقدر که سعی کنه با کلمات و جملاتش بهم تحقیر جنسی بده، تحمل می‌کنم. تا چند دقیقه همینطور چشم تو چشم همدیگه زل زدیم. نمی‌تونستم حدس بزنم که نقشه بعدیش چی می‌تونه باشه. ایستادم و گفتم: تو اتاق تو باشیم یا جای دیگه؟
-بابام میگه شاگرد قبلیت یک پسر نوجوون بوده. به اون کجا درس می‌دادی؟
+تو اتاق شخصیش بهش درس می‌دادم و اگه می‌خوای بگی که اون تو کف من بوده و یا من تو کفش بودم یا هر چیز دیگه‌ای بین‌مون بوده یا نه، باید بهت بگم که جوری باهاش رفتار کرده بودم که من رو دقیقا معلمش می‌دونست و نه بیشتر. پس نه لاس زدنی در کار بود و نه حتی فکر خاصی. خب کجا بریم؟
انگار لبخند سارینا ناخواسته بود و گفت: الحق که کونده پُر روی لاشی، مثل تو تا حالا ندیدم. اون یارو شانس آورده طلاقت داده، وگرنه کونش پاره بود.
خواستم