پانوشت اینکه گفته شد دموکراسی تنها وضعیت ممکن نیست، ناشی از | 📚«عَهدِ جدید؛ تاریخ، فلسفه و سیاست»📚
پانوشت
اینکه گفته شد دموکراسی تنها وضعیت ممکن نیست، ناشی از این دیدگاه قاطع است که در وضعیت سیاسی، مشارکت و عدم مشارکت شهروندان در امر سیاسی دخلی به سرنوشت زندگی و آینده آنها ندارد. چه بسا پادشاه کشوری که همچنان به لحاظ حقوقی و سیاسی و واقعی قدرت مطلقه داشته باشد، اما آن قدرت برای رفاه ملت اعمال شود _فعلا در مورد درست یا نادرست بودن آن صحبت نمیکنم، بلکه وضعیت را توصیف میکنم. و چه بسا در یک جمهوری دموکراتیک مانند فرانسه که اگر اکثریت ملت همان را میخواستند، ستم چنان بیداد کند که همه آن افرادی که با تخیل برابری هم ارضاء میشدند، مانند آن زندانی شوند که در سرمای زمستان آنقدر چوب بر تن او زدند که خود، پس از مدتی در اوج بیحسی به شکنجهگر میگوید تن من را بیش از این نوازش دهید...
بله، قدرت مطلقه میتواند رفاه و آزادی را به همراه داشته باشد، اما ستم، روح و جسم را مانند تار و پودهای پارچهای که پوسیده از هم باز میکند. نگاه کنید به حال مردگان آن جامعه فرضی که خودشان، بر خودشان ستم میکنند. بدیهی است میتوان کسی را که قدرت مطلقه داشته ساقط کرد، اما میتوان میلیونها انسان برابر را که خودشان عین دولت شدند و بر خود ستم میکنند ساقط کرد؟!
شیرین باد کام آنها از طعم تلختر از زهر برابری...