2022-05-23 17:11:25
#زندگی_خوب_در_میانسالی_و_سالمندی
#شماره۱۶۱ مروری کوتاه بر نظریههای میانسالی؛از بحران افسردگی تا فرصت های طلایی سمیرا انتظاری اشارهتا قبل از قرن بیستم، فاصلۀ زمانی کوتاهی تکالیف مرتبط با اوایل بزرگسالی را از تکالیف دوران پیری جدا میکرد و امید به زندگانی بسیار اندک بود. اما امروزه بهعلت پیشرفتهای علوم پزشکی و بالا رفتن میزان آگاهی و بینش افراد به سبک زندگی و توجه به بهداشت و سلامت روانی، امید به زندگانی افزایش یافته است. همین امر باعث شده است بین دورۀ جوانی تا سالخوردگی فاصلۀ زیادی ایجاد شود بهنحوی که فرد وقتی وارد میانسالی میشود افول خود را نادیده میگیرد. از طرفی انتقال از جوانی به بزرگسالی عموماً همراه با ثبات در ایفای نقشهای جدید خانوادگی، شغلی، اجتماعی، فرهنگی و دستیابی به سطح بالاتری از رشد یافتگی مداوم است. بنابراین جریان رشد امری پیوسته و مداوم است بهنحوی که هر دورهای از رشد، سر آغاز رشد بعدی است.
بحران میانسالی یک پدیده ی جهانی است. تلویزیون و فیلم ها دارای تصاویر فراگیری از افراد در حدود 40 ساله هستند که مانند نوجوانان رفتار میکنند. تبلیغات تلویزیونی نشان می دهند که اتومبیل های جدید سریعالسیر، تعطیلات عالی یا جواهرات گرانقیمت به کاهش بحران میانسالی کمک میکند. اما محققین و درمانگران دربارۀ این موضوع چه نظری دارند؟ آیا شیوه هایی برای توجه به چالش های دورۀ میانسالی موجود است؟ روانشناس معروف الیوت ژاک در مقالۀ سال 1965 خود با عنوان «مرگ و بحران میانسالی»، که در مجلۀ بینالمللی روانکاو منتشر شده بود، به عبارت «بحران میانسالی» اشاره کرد. او این عبارت را به کار برد تا به زمانی اشاره کند که افراد بالغ
میرایی خود را درک کرده و محدودیت خود را در زمان ناچیز زندگی روی زمین دریابند. در این بین بسیاری از متخصصان، پژوهشگران حوزۀ اجتماعی، روانشناسان، رسانهها و... بهصورت غیرعمدی به «
بحران میانسالی» بهمنزلهی توصیفی برای تغییرات رفتار، هدف ها، تمایلات و عدمتمایلات، و جهتگیری عمومی زندگی اشاره میکنند، که گاهی بین سنین 30 تا 50 سالگی به وقوع می پیوندد. لانسبورگ (2012) مشخصاتی را برای میانسالی پیشنهاد میکند:
•
نیمی از زندگی به اتمام رسید: بسیاری افراد در مرحلۀ میانسالی با این اندیشه درگیر می شوند که نیمی از زندگیشان به اتمام رسیده است. بهصورت ناگهانی این حس که زندگی ادامه دارد و همیشه زمان برای تکمیل کارهای مختلف و دستیابی به هدف های طولانی مدت زندگی هست، از بین می رود. چنین تفکراتی منجر به یک واکنش با غم و اندوه می شود، که در آن افراد برای باقیماندۀ فرصت هایشان در دستیابی به هدف ها و تکمیل کارها غصه می خورند. و احساس میرایی یک فرد برجسته تر می شود. در این مرحله، دیدگاه شخص از زندگی دچار تغییرات قابلتوجهی می شود.
من که هستم؟: اغلب این بحران منجر به ارزیابی از خود می شود. اگر فرد هویتی را با توجه به یک شغل یا اهداف معین زندگی، یا فرزندانش توسعه داده باشد، این هویت بهصورت بارزی دچار تغییر شده و یا با تغییرات یا ارزیابی های مجدد در این مرحله از دست می رود.
بنابراین مطابق با نظر لانسبورگ (2012)، برخی افراد در این مرحله به دنبال ایجاد یک خود جدید هستند که در تلاش برای بازیابی و جبران فرصتهای ازدسترفته در دورۀ جوانی میباشد. در مقابل این بازیابی و استفاده از فرصتهای پیش رو گاهی وقایعی مانند: طلاق، از دست دادن شغل، مرگ فرزند، بیماری جدی یک دوست یا فامیل نزدیک، یا دغدغههای مالی میتواند همین دوران را برای برخی دچار زوال و بحران جدی کند و برای برخی دیگر آن را به یک فرصت یا تجربۀ جدید مبدل سازد.
از طرفی پژوهشهای رسمی و دانشگاهی در چند دهۀ اخیر روش هایی را برای نشان دادن نادرستی تفکر عمومی دربارۀ ”بحران میانسالی» به عنوان یک پدیدۀ جهانی و قابل پیش بینی ارائه داده است. به عنوان نمونه شبکۀ پژوهشی موسسۀ مک آرتور در زمینۀ توسعۀ میانسالی موفق (MIDMAC) در ایالات متحدۀ امریکا مطالعات فراوانی را برای بررسی بحران میانسالی اجرا میکند. در یک مطالعۀ همه جانبه و عمیق، تقریبا همۀ750 شرکت کننده عبارت «بحران میانسالی» را تشخیص دادند، اما فقط 23% آنها چنین بحرانی را تجربه کرده بودند. از طرفی وقتی پژوهشگران پاسخ های دریافتی را مورد تحلیل قرار میدادند، دریافتند که فقط 8% از پاسخگویان از افزایش سن خود دچار پریشانی و آشفتگی بودند. 15 درصد باقی ابراز کردند که یک دورۀ آشفته را در سنین میانی خود داشته اند،
اما…
#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت
https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
482 views14:11