Get Mystery Box with random crypto!

دوستان حكمت و معرفت

لوگوی کانال تلگرام doostanehekmatmarefat — دوستان حكمت و معرفت د
لوگوی کانال تلگرام doostanehekmatmarefat — دوستان حكمت و معرفت
آدرس کانال: @doostanehekmatmarefat
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.22K
توضیحات از کانال

معرفى تازه‌های فصلنامه علمی تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت
ارتباط با ادمين:
@hekmatvamarefat

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-08-27 17:16:49 #عرفان_تطبیقی #شماره۱۶۲
اصول و ضوابطی برای گونه‌شناسی عارفان
احمد شاکرنژاد

اشاره:
موج جدید مطالعات تطبیقی عرفان تلاش دارد تا از رویکرد تعمیم‌گرا (رویکرد محققانی چون وبر، اتو، زنر، سوزوکی، ایزوتسو و...) فاصله گرفته و به بافتها، زمینه، ساختارها توجه ویژه کند تا
از شباهت و تفاوت ظاهری فراتر رفته و مطالعات تطبیقی عرفان را با توجه به اختصاصات دوطرف مقایسه سامان دهد. پیش فرض مقاله حاضر آن است که در مطالعه تطبیقی عارفان چه برای انتخاب دوطرف مقایسه و چه در انتخاب وجه مقایسه، محقّق نیازمند گونه‌شناسی عارفان است. مدعای مقاله حاضر نیز آن است که یک گونه شناسی وقتی مفید است که در تقسیم گونه‌ها بتواند تنوّع مصادیق را لحاظ کرده تا محقّق مطالعات تطبیقی بتوانند با کمک ابزار گونه شناسی درک بهتری از مقایسه پذیری دو عارف انتخابی، داشته و در مقایسه نیز بتواند درکی از فراز، نسبت به تفاوتها و شباهتها بیابد. مقاله حاضر ابتدا اصول و ضوابطی برای گونه شناسی عارفان ارایه می‌کند و سپس لیستی از پرسشهایی که برای ارزیابی گونه‌شناسی‌های موجود و سنجش کارآمدی آنها در عرفان پژوهی تطبیقی مفیداست را ارایه می کند.

مقدمه
دانشجویان علاقه مند به عرفان پژوهی تطبیقی اوّلین سوالی که در پیش روی خود دارند این است که با چه ضوابطی دو عارف را برای مقایسه و تطبیق1 انتخاب کنند. چنانکه می دانیم انتخاب دو طرف مقایسه وابسته به سوال محقّق و همچنین وجه و جهت مقایسه است. اما سوال در واقع این است که به صرف اینکه دو عارف درباره مساله ما سخنی دارند و یا اینکه به سوال تحقیق ما پاسخی داده اند کفایت می کند که آن دو را دو طرف مقایسه بدانیم؟ جواب آن است که شاید در جریانهای ابتدایی و نمونه‌های اولیه مطالعات تطبیقی عارفان صرف پاسخ دوعارف به سوال مشترک بهانه ای برای مقایسه آن دو بود اما امروزه به جهت ملاحظات روش شناختی و توجّه ویژه به تفاوتهای زمینه‌ای عارفان، این رویه طرفدار چندانی ندارد. به عبارت دیگر، در فضای رایج عرفان پژوهی تطبیقی،انتخاب دوطرف مقایسه منوط به تامین معیارهای مقایسه پذیری است و نه لزوماً پاسخ دادن هر دو طرف مقایسه به سوال محقّق.  به عنوان مثال ممکن است بتوان با این سوال که عارف نسبت خدا با جهان را چه می‌داند، ابن عربی را با لائوتزو مقایسه کرد اما نتایج این مقایسه دقیق نخواهد بود زیرا اساسا آنچه که در سوال تحقیق به شکل ساده انگارانه «خدا» نامیده می شود در اسلام و تائوییسم چنان متفاوت است که امکان تحقیق مقایسه ای در این زمینه را از محقّق سلب می‌کند.
این تفاوتها وقتی بهتر قابل تشخیص است که محقّق مجهز به مدلهای متنوّع برای گونه شناسی عارفان باشد تا در هنگام انتخاب دو طرف مقایسه از این مدلها به عنوان شابلنی برای تشخیص مقایسه پذیری عارفان استفاده کند. گونه شناسی عارفان می تواند درکی از فراز به ما ارایه کند تا با درک تفاوتها و تشابهات زمینه ای عارفان، دست به انتخاب و مقایسه آنها بزنیم. اما نکته مهم آن است که اگر یک گونه شناسی، خود، درست طراحی نشده باشد نه تنها نمی‌تواند در انتخاب دو شخصیّت عرفانی به ما کمک کند بلکه با ساده‌سازی و ساده‌انگاری تفاوتها و تشابهات خود می‌تواند رهزن تحقیق باشد.
مولّف البتّه واقف به این نکته هست که اساساً تهیه گونه شناسی‌های کارآمد، خود نیازمند بهره برداری از مطالعات تطبیقی است زیرا مطالعات تطبیقی است که داده های جدید برای تهیه گونه شناسی ها ارایه می کند. اما با این حال این دو فعالیّت مجزا از یکدیگر هستند. به عبارت دیگر تا وقتی که با کمک ضوابط موجود در گونه شناسی، گونه شناسی های عارفان بازنگری و اصلاح نشود تحقیقات بعدی چارچوب مناسبی برای ساماندهی مدل تطبیقی خود نمی یابند. از طرف دیگر نیز تا وقتی مطالعات تطبیقی به کمک گونه شناسی ها نیایند، گونه شناسی در شناسایی و تعیین مصادیق گونه‌ها نمی تواند درست عمل کند.
در این مقاله ابتدا اصول و ضوابط گونه شناسی در عرفان تطبیقی طرح می شود و بعد از آن، چک لیست و سیاهه‌ای از سوالات برای ارزیابی گونه شناسی های موجود ارایه خواهد شد و به اجمال خواهیم دید که اولاً گونه شناسی با دسته بندی عارفان متفاوت است2 و ثانیاً گونه شناسی‌های دوشقی و حتی گونه شناسی های چهارشقی موجود در سنّت عرفان پژوهی برای مطالعات تطبیقی عرفان کارآمد نیست و همچنان محقّق را دچار ساده سازی و تعمیم گرایی دو طرف مقایسه خواهد کرد. گونه شناسی کار آمد باید بتواند تنوّع گونه ها را به شکل طیفی و پیوستاری (مانند مدلهای شناخت تیپولوژی شخصیّت در روانشناسی شخصیّت) ترسیم کند تا دچار ایده‌آل سازی نشده و تنوّع و تکثّر پدیده را بتواند در یک یا چند طیف مرتبط توضیح دهد.
اگر بخواهیم به زبان مطالعات تطبیقی ادیان سخن بگوییم…
#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
118 views14:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 22:35:29 #عرفان_تطبیقی #شماره۱۶۲
تبارشناسی و گونه شناسی عرفان تطبیقی در ایران

محمد حسن یعقوبیان

اشاره:
ایران، از یک سو با داشتن گرایشات شهودی و عرفانی در فرهنگ خود و از سوی دیگر، به عنوان چهارراه تمدّن و خصیصه بینانیّت فرهنگی، تنوّع و تکثّر دینی و عرفانی را در طول تاریخش تجربه نموده است. در مواجهه با این تنوّع معنوی، رویکردهای مختلف التقاطی، تاثّر و تغذیه و کلامی-الهیاتی، شکل گرفته است که متمایز از عرفان تطبیقی است که از دوگانه کاذب-حقیقی و نفی دیگری عبور می کند و معطوف به فهم دوسویه است. این رویکرد تطبیقی از ابوریحان بیرونی و داراشکوه تا هانری کربن و ایزوتسو و شایگان در معاصرین، دارای گونه های مختلف تشابه، تناسب، تطابق، میان فرهنگی و تحلیلی بوده است. این گونه ها به لحاظ روش، جهت و پارادایم و مدل تشابه و تمایز، متفاوتند. گرچه غلبه منطق و مدل تشابه به اَشکال گوناگون آن در رویکردهای مختلف، تمایزات را از نظر دور داشته و روش تطبیقی را مسبوق به حقیقت به کار برده است. اما با ساخت گرایی معتدل و حفظ موازی تشابه و تمایز و گفت و گو با دیگری، امکان بهتر عرفان تطبیقی میّسر می گردد.

1- مقدمه:
سرزمین ایران، همانگونه که فرهنگ شرقی چنین است با شهود و اشراق و عرفان گره خورده است و از آنجا که به لحاظ جغرافیایی، به عنوان چهار راه تمدّن و به لحاظ فرهنگی، خصیصه بینانیّت یا دنیای میانجی را داشته، تنوّع فرهنگی نیز در آن نمود یافته، چنانکه عرفان گنوستی، بودائی و مسیحی، در گذشته آن، مشهود است. در ادامه نیز، ترابط و تبادل فرهنگی میان عرفان شرق و غرب، از ارتباط آئین میترائی و مانوی با فرهنگ رومی و مسیحی، توجّه ابوریحان بیرونی به دین و عرفان هندی و سفرهای میرفندرسکی تا تناسب عرفان هندی و اسلامی توسط داریوش شایگان، دنبال شده است. همچنین با عرفان انطباقی هانری کربن در مقیاس اهل کتاب و تلاشهای ایزوتسو در سنجش صوفیزم و تائوئیزم و مباحثی در مقایسه ابن عربی و اکهارت1، در سنجش عرفان مسیحی و اسلامی، این جریان امتداد یافته است. در دوران کنونی نیز، که فرهنگ ما با سیلی از عرفان ها و معنویّتهای نوظهور، روبرو شده، در کنار گرایش های متعدّدی از معنویّت درویشی مسلک و عرفان شریعت گرا و پروژه های معنویّت جریان روشنفکری، این تنوّع، پر رنگ تر شده است.
در مواجهه با این تنوّعات، در طول تاریخ ایران، رویکردهای مختلفی شکل گرفته است:
1-رویکرد تلفیقی و بعضا التقاطی که در گنوستیسیزم قدیم و یا برخی از فرقه های نوظهور نوین، مانند عرفان رام الله2 و عرفان کیهانی حلقه، مشهود است.3
2-رویکرد تاثیر و تاثّر و تغذیه در عرفان اسلامی در نسبت با عرفان مسیحی و هندی که محل بحث موافقان و مخالفان بوده است.4
3-رویکرد مبتنی بر خمیره ازلیّه که در میان قدما مانند شیخ اشراق، مطمح نظر بوده است، چنانکه سهروردی در کنار شهود تجربی، شهود معنوی و عرفانی را دارای حجیّت معرفتی می داند:
«فکذا نشاهد من الروحانیات اشیاء ثم نبنی علیها العلوم الالهیه.»5 و بر مدار چنین شهوداتی  و مبتنی بر مبنای خمیره ازلیه و خمیره مقدسه6 مباحثی مانند مُثل افلاطونی را با  ایزدان و فرشتگان مزدیسنایی تفسیر کرده و مباحث هرمسی و زروانی و یونانی را در مباحث خود به خدمت گرفته است.
4-اما رویکرد پر رنگ، رویکرد الهیاتی و کلامی، با گرایش شریعت محور بوده است که غالبا مواجهه ای سلبی و همراه با دوگانه های کاذب و حقیقی و حق و باطل، بوده است. البتّه دوگانه عرفان کاذب-حقیقی، گاه در میان عارفان با تفکیک کشف رحمانی و شیطانی و نقد عارف نماها و شبه عرفانها و جهله صوفیه مطرح شده که در مباحث مختلف ابن عربی یا کسراصنام الجاهلیه ملاصدرا7 مشهود است اما متمایز از دوگانه الهیاتی و کلامی است که در رویکرد متکلّمین وجود دارد و البتّه مبتنی بر دخالت و اهمیّت اعتقادات کلامی و منطق فرقه ناجیه بوده است. چنانکه از مباحث بغدادی8 تا معاصرین در مواجهه با عرفانهای نوظهور، قابل رصد است.9 اگرچه این رویکرد کلامی، گاه تلطیف شده و به اسم عرفان تطبیقی مطرح شده است اما یا با تصریح به همان مفروضات کلامی10، کوشیده خود را به عرفان تطبیقی نزدیک نماید و یا به زبان جدید ساخت گرائی، همان مسیر را دنبال کرده است…

#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت
https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
201 viewsedited  19:35
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 12:28:35
#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت

https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
214 viewsedited  09:28
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 11:22:48 KART DAVAT ALLAMEH HAKIMI.pdf
238 views08:22
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 20:33:38 #عرفان_تطبیقی #شماره۱۶۲
مروری تاریخی بر رویکرد تطبیقی در مطالعات ادیانی و عرفانی
  مهدی لک زائی

اشاره:
تطبیق در اصطلاح به معنای مقایسه کردن و سنجیدن دو چیز با یکدیگر است و رویکرد تطبیقی، ابزار کمکی قدرتمند و کارآمدی است که کمک می کند تا با توصیف شباهت ها و تضادها، ویژگی های پدیدار مورد بررسی را به دست آوریم. دانش ادیان كه به آن دین‌شناسی تطبیقی نیز اطلاق می‌شود، یك علم تجربی و استقرایی با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأكید بر سیر تاریخی و تطبیق سنّت‌های دینی است. به لحاظ تاریخی می توان از ابوریحان بیرونی در دوران قدیم و ماکس مولر در دوران جدید نام برد که به دین شناسی تطبیقی پرداخته اند. رویکرد تطبیقی در عرفان نیز، از شخصیتهایی نظیر داراشکوه و میرفندرسکی در دوران قدیم تا محفل ارانوس در دروان جدید با چهره های برجسته ای مانند ردولف اتو، لوئی ماسینیون و هانری کربن، قابل رصد است که کوشیدند پلی میان فرهنگ شرق و غرب ایجاد کنند.
 
مقدمه: عنوان تطبیقی در اصطلاح مطالعات تطبیقی ادیان، عنوانی مناقشه‌برانگیز، نارسا و نامفهوم است. تطبیق در لغت به معنای روی هم نهادن دو چیز، یکسان فرض کردن آن، حمل یکی بر دیگری که می‌تواند گاه جنبة تصنّعی به خود بگیرد. در اصطلاح به معنای مقایسه کردن و سنجیدن دو چیز با یکدیگر است. رویکرد تطبیقی، ابزار کمکی قدرتمند و کارآمدی است که کمک می کند تا با توصیف شباهت ها و تضادها، ویژگی های پدیدار مورد بررسی را به دست آوریم. رشته تاریخ ادیان1، تاریخ تطبیقی ادیان2، ادیان تطبیقی3 مخفّف دین‏شناسی تطبیقی4 است و گاهی نام پدیدار‏شناسی دین5 به این رشته اطلاق شده، در واقع معادل آلمانی «wisseschaft Religion» است. فردریش مكس مولر، در اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده این دانش را بنیانگذاری كرد. تاریخ ادیان در واقع، "ابررشته" و دارای ابعاد گوناگون و شبیه علم پزشكی است. در علم پزشكی دانش‏هایی مثل فیریولوژی، آناتومی، زیست‏شناسی، بیوشیمی، فارماكولوژی، نورولوژی، سیتولوژی، هماتولوژی وجود دارد. مطالعات اديان، یك رشته مادر، چند بعدی، چند ساحتی و چند شاخه‏ای6 بوده و خود شامل چندین رشته‏ است. دانش ادیان یا مطالعه علمی دین كه به آن دین‌شناسی تطبیقی نیز اطلاق می‌شود، یك علم تجربی و استقرایی با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأكید بر سیر تاریخی و تطبیق سنّت‌های دینی است.
رویکرد تطبیقی: مرور تاریخی
1) رویکرد تطبیقی در ادیان: دوران قدیم و عصر جدید
دوران قدیم: تحقیق ماللهند: ابوريحان محمد بن‌احمد بيروني، (362 ـ442 ق / 973 ـ1051م) در خدمت سلطان محمود امكان سفر به هند را ‌يافت و حدود 13 سال تحقيق و سياحت، در نواحي شرقي هند، باعث ‌شد تا او ضمن گفتگو با عالمان و حكما و دانشمندان هندويي و مطالعه كتب و منابع علمي، ديني و فلسفي آنها و فراگيري زبان سنسكريت، شاهكار خود، تحقيق ماللهند، را تأليف كند. كتابي كه نظير آن حتي قرن‌ها پس از او، هيچ ملت و فرهنگ پيشرفته‌اي دربارة حيات ديني، علمي، فلسفي، اجتماعي و فرهنگي يك ملت بيگانه، نتوانسته پديد آورد. به لحاظ وسعت دامنه بحث، تنوّع مطالب و نيز به لحاظ شيوه و رويكرد تطبیقي اتخاذ شده در آن و شناخت بي‌طرفانه و عميق و همچنين درستي روش تحقيق و عمق نظر، هيچ اثري با آن قابل مقايسه نيست. اين كتاب همواره از عجايب عالم علم باقي خواهد ماند…

#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
295 viewsedited  17:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 10:24:41 #عرفان_تطبیقی #شماره۱۶۲
عرفان تطبیقی، از سنجش نظری تا صیرورت عملی
(عرفان تطبیقی به مثابه تناسب آکسیوماتیک)
 گفت‌وگو با حامد ناجی اصفهانی
محمد حسن یعقوبیان
تنظیم و ویرایش: زینب توکلی
 
اشاره:
این گفت‌وگو با استاد محترم جناب آقای دکتر حامد ناجی اصفهانی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان انجام شده است که ضمن تخصّص در عرفان اسلامی، در باب عرفانهای ادیان دیگر نیز، پژوهشهای نظری و میدانی گسترده ای داشته اند. در این گفت و گو آمده است که  غرض اصلی از تطبیق، خودآزمائی یا تکامل است که با نفی انحصارگرایی و ادعای مالکیّت حقیقت، میسّر می شود و می تواند در دو سطح درون سنتّی و یا برون دینی انجام شود. روش تطبیق، با کشف آکسیومهای سنن عرفانی متعدّد، دارای مولّفه های غایت شناسایی، متعلَّق شناسایی و ابزار شناسایی است که به ویژه با طلب صیرورت و تحوّل و آغازیدن از معرفت نفس و ابزار حس تجربی تا رسیدن به معرفت الرّب و شهود، می تواند رهگشای عرفان تطبیقی با شمول و چتر گسترده تری برای اهل عرفان یا پژوهشگران عرفان تطبیقی باشد. و بیش از پیش فرضهای کلامی در عرفان تطبیقی، فلسفه عرفان است که می تواند شاخصهای تمایز عرفان و عرفان نما را مشخّص کند.

عرفان تطبیقی چه هست و چه رویکردهایی در عرفان پژوهی، عرفان تطبیقی نیست؟
همان‌طور که مستحضر هستید، عرفان تطبیقی واژه‌ای است که بسامد آن در این چند سال زیاد شده ‌است؛ اما درون آن چندان پر نیست. یعنی هر آنچه که در درون آن را نگاه می‌کنیم، مشکل اساسی دارد. اصل ماجرا به بحثی برمی‌گردد تحت عنوان فلسفه عرفان؛ یعنی ما اگر بتوانیم فلسفه عرفان را تعریف کنیم، به‌ تبع آن، بحث تطبیق را می‌توانیم دنبال کنیم. درواقع، فلسفه عرفان از فلسفه‌های مضاف می‌شود که اگر بتوان فلسفه عرفان را تبیین نمود، به‌دنبال آن می‌توان مصداق‌یابی کرد. و اگر مصداق‌یابی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که سه یا چهار سامانه عرفانی داریم، قادر خواهیم بود که از عرفان تطبیق صحبت کنیم؛ ولی همه مشکل از آنجاست که تا زمانی که فلسفة عرفان نداریم، نمی توانیم مشخّص کنیم که کدام یک از مظاهر عرفانی، عرفان راستین است؛ زمانی که مثلا از اِکِنکار صحبت می کنیم، پرسش اوّل این است که آیا اصلاً عرفان است، یا قبّالا آیا عرفان هست یا نیست؟ یعنی از نگاه یک مسلمان که صحبت می‌کنیم، اسم قبّالا که می‌آید اگر بگوییم کار شیطان است، باب گفتگو بسته می‌شود یا مثلاً فرض کنید امروزه تعالیم اشو را یک انحراف معرفی می‌کنند که در عرفان هندوئیسم به‌وجودآمده است، پس عرفان نیست و ما کار تطبیقی نمی‌توانیم انجام دهیم. این امر به همین نکته برمی‌گردد که ما فلسفه عرفان نداریم که بگوییم در این دستگاه، به چه چیز عرفان می‌گوییم و به چه چیز عرفان نمی‌گوییم. لذا اوّلین چیزی که نیاز داریم، یک فلسفه عرفان است که جای آن خالیست و مدّتهاست که دغدغه بنده است. یعنی روی این بحث کار می‌کنم که فلسفه عرفان چگونه به سرانجام می‌رسد. این بحث به نظرم، مهم‌ترین بحث کلیدی است که باید مورد گفتگو قرار بگیرد.
اگر این بحث را در سامانه سینوی ـ ارسطوئی مطرح کنیم، به سهولت فهم آن کمک خواهد کرد. زمانی که در فلسفه علم سنّتی خودمان بحث می‌کنیم، عرفان مانند یک علم است که دارای موضوع، مبادی و مسائل است. اگر توانستیم برای یک مجموعه گزاره های عرفانی، موضوع، مبادی و مسائل پیدا کنیم، پس می‌توانیم بدان عرفان بگوییم. از این زاویه، اگر تعالیم بایزید بسطامی را نگاه کنیم، عملاً تعالیم او عرفان نخواهد بود چرا که موضوع، مبادی و مسائل ندارد. حتّی اگر بخواهیم استخراج کنیم هم، کار بسیار سختی خواهد بود...

#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت

https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
336 viewsedited  07:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 11:25:27
منتشر شد:
فلسفۀ تطبیقی و میان‌فرهنگی| به کوشش محمدحسن یعقوبیان | گفت‌وگوهایی با: محمدرضا بهشتی، قاسم پورحسن، رضا داوری اردکانی، مهدی دهباشی، رضا دهقانی، انشاءالله رحمتی، حمید طالب‌زاده، حسین غفاری، مقصود فراستخواه، علی‌اصغر مصلح؛ و آثاری از: گئورگ اشتنگر، ماسون اورسل، ریوزوکه اهاشی، بیژن عبدالکریمی، رام ادهر مال، فرانتز مارتین ویمر | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1401|
خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
ارسال از طریق پست
برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید

به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید
108 views08:25
باز کردن / نظر دهید
2022-07-27 13:58:15
ثبت نام آغاز شد
#دومین مدرسه بین المللی خداباوری شریف: شرق و غرب
1_16 شهریور 1401

#دانشگاه_صنعتی_شریف
#مرکز_فلسفه_علم

سه هفته سخنرانی و درسگفتار
با حضور:
لیندا زاگزبسکی_ کارا ریچاردسون_ جانیس چیک_ نعیمه پورمحمدی_ ویلیام کریگ_ تیموتی اکانر_ رایان مولینز_ الیور لیمن_ آلفرد میلی_ جان سندرز_ پاول وینگارتنر_ اندرو بیلی_ برندن ریکاباو_ سید حسن حسینی_ ابراهیم آزادگان_ سید نصیر موسویان_ محمد لگنهاوزن_ محمد صالح زارع پور_ مهدی همازاده.

اخرین مهلت ثبت نام: 25 مرداد 1401
برای #ثبت_نام و کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:

http://theismschool.philsci.sharif.ir/fa/خانه/
----------------------------------------
@theismschool
153 views10:58
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 07:10:15 #عرفان_تطبیقی #شماره۱۶۲
«معنویت تطبیقی و گفت‌گوی فراتاریخی»
گفت‌وگو با انشاءالله رحمتی

اشاره:
این گفتوگو با انشاءالله رحمتی انجام شده است که سالهاست با ترجمه و تالیف در زمینههای مختلف و به ویژه سنتگرایان و آثار هانری کربن مشغول فعالیت هستند. در این گفتوگو از گفتوگوی فراتاریخی در مطالعات مقایسهای عرفان و معنویت سخن رفته است.این مدل مبتنی بر رئالیسم روحانی و متمایز از رویکردهای تاریخی صرف و پدیدارشناسانه است. فهم عرفان و معنویت به عنوان دین تقویتشده مبتنی بر رویکرد فراتاریخی است که سه مصداق مشخص معاصر آن در کار سنتگرایان، هانری کربن و رودولف اوتو قابل مشاهده است. علیرغم برخی تمایزات میان این سه مصداق، در توجه به گفتوگوی معنوی فراتاریخی با یکدیگر مشترکند که زمان را به تاریخ تقلیل نمیبرند و با نظر به زمان لطیف و الطف که به مکان تبدیل میشود، از انسان مقدم بر تاریخ و تالار معنوی گفتو گو سخن میگویند که امکان تطبیق میان سنتهای عرفانی و عارفان را فراهم میکند.
 
-در باب عرفان یا معنویت مقایسهای، کسانی چون هانریکربن و ایزوتسو از گفتوگوی فراتاریخی سخن گفتهاند، در این باب توضیح بفرمائید.
در ابتدا ذکر دو مقدمه ضروری است. اوّل اینکه منظور از معنویّت چیست؟معنویّت امروزه توسعه معنایی بسیاری پیدا کرده‌است.گاهی مشترک لفظی شده و اشتراک معنوی خود را ازدست‌داده است. بنابراین، ازاین‌جهت روی این اصطلاح تاکید خواهم کرد که گفت‌وگوی فراتاریخی درمورد تصور خاصّی از معنویت صدق می‌کند نه هر معنویتی.
تصور می‌کنم معنویت، ترجمه Spirituiality است.درزبانفارسیایناصطلاحبهاینشکلوبهاینمعنانبوده استوبعدهاکهواژه‌هاینزدیکبهاینواژه درزبانفارسیترجمهشدند،اصطلاح معنویت در مقابل آن‌ها به کار رفت و جا افتاد. اما امروز ممکن است ما حتی از معنویت بدون دین، از معنویت بدون خدا سخن بگوییم و کسانی معتقد باشند که می‌شود دین را به معنویت تقلیل داد و یا معنویت حتی به‌جای دین قرار بگیرد. برای کسانی که چنین تصوری دارند، گفت‌وگوی فراتاریخی معنا ندارد. این گفت‌وگوی فراتاریخی برای آن تصوریازمعنویتقابل‌فهماستکهمعنویترابه‌معنایحقیقیِکلمهدرنظرمی‌گیرد. اگرتوجهداشتهباشیماصطلاحSpirituality مرتبط و مأخوذ ازSpirit به‌معنای روح است؛ روح یک واقعیتی است که در عالم، محقَّق است.روح ،روحانیت، یا موجودات روحانی در عالم وجود دارد. طبق این تلقّی،هم انسان دارای روح است و هم عالَم دارای روح است. این روح همان چیزی است که مصادیق آن دراصطلاحدین،فرشتگان ونفوسهستند.نفوسفلکییامثلاًنفوسبشری. بنابراین،Spirit به این معنا واژه‌ای است که در مفاهیم رئالیستی، یک نوع رئالیست روحانی می‌باشد نه رئالیسم به معنایی که امروز به کار می‌بریم. یک نوع Spiritual Realismمعنا می‌دهد و من معنویت را به این معنا در نظر می‌گیرم که ممکن است برای دیدگاه‌های مدرن امروز، خیلی قابل‌فهم نباشد؛ چراکهمااگرفلسفه‌هایمدرنرادرنظربگیریم،معمولااین‌گونهاستکهیانگاهتکساحتیبهانسانوجهاندارند،بهاینمعناکهاز انسانوجهانتصورماتریالیستیدارند؛یعنیفقطساحتمادهرابهرسمیتمی‌شناسندیاازطرفدیگر،نگاه ایده‌آلیستی دارند که که نوعی ایده را در نظر می‌گیرند که البتّه این ایدههم، با روحارتباطی پیدا نمی‌کند؛ ولی به‌هرحال فلسفههای ایده‌آلیستی هم، نگاه تک ساحتی به عالم دارند. در بهترین حالت، نگاه های دوآلیستی را داریم که نمونه اش در کسی مثل دکارت دیده میشود.در این سه تلقّی یعنی ماتریالیسم، ایدئالیسم و دوآلیسم، هیچکدام به معنایی که در ادیان از Spirit اتخاذ می‌شود، نمی‌توان سخن گفت.بنابراین، این نکته قابل تأکید است که وقتی‌که Spirit و Spirituality به این معنا پذیرفته‌نشده باشند، گفت‌وگوی فراتاریخی هم وجهی ندارد؛ چون همه‌چیز منحصر در تاریخ است…
#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت
https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
215 views04:10
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 23:41:45 #عرفان_تطبیقی #شماره۱۶۲
عرفان تطبیقی: چیستی، مبانی و روش‌ها
 گفت‌وگو با همایون همتی
محمد حسن یعقوبیان
تنظیم و ویرایش: زینب توکلی

استاد گرامی جناب آقای دکتر همایون همتی به لحاظ علمی، علاوه بر تحصیلات حوزوی، دانش آموخته دکتری ادیان و عرفان و فوق دکتری از دانشگاه بیلفد آلمان هستند و به لحاظ عملی، ضمن درک دنیای عرفان سنّتی، آشنایی مستقیم با فرهنگ غرب، الهیات معاصر و عرفان‌های دیگر فرهنگ‌ها دارند که خروجی این کوله بارها، در فعّالیت‌های آموزشی و پژوهشی ایشان، متبلور است. در این گفتگو آمده است که عرفان، شناخت خداوند و شئون و تجلیّات او از طریق علم حضوری و معرفت شهودی است که البتّه دارای دو ساحت نظری و چشیدن و تجربه است. همچنین، عرفان، مختصّ به یک قوم و فرهنگ خاصّ نیست و لذا می تواند با روشهای متنوّع، بین مفاهیم، سنتّهای عرفانی، عارفان و روشهای سیر و سلوکشان، به منظور تعمیق فهم عرفان و مفاهمه با دیگر سنّت‌های عرفانی یا شناخت و تصحیح کاستی‌های خود، مورد مقایسه و سنجش قرار گیرد. عرفان تطبیقی به ویژه در "مقام گردآوری" باید از دوگانه های ارزشی مانند کاذب و حقیقی فاصله بگیرد و با رویکردی توصیفی و پدیدارشناسانه، کار خود را آغاز کند و سپس در "مقام داوری"، ارزیابی خود را دنبال کند. ذات گرایی و زمینه گرایی معتدل، سطوح و درجه بندی تجارب عرفانی از جمله مبانی ای است که امکان تطبیق عرفانی میان سنّت‌های عرفانی فرهنگ‌های مختلف را میسّر می کند، در عین اینکه تجربه ناب عرفانی در سطوح عالی و واصلان را از نظر دور نمی دارد. و از آنجا که در عرفان، همه انسان‌ها مظهر حقّ اند و دشمنی و تعصّب‌ورزی خام را بدان راهی نیست، می تواند مایه همدلی و نزدیکی فرهنگ‌ها باشد. 
تعریف مشخّص عرفان تطبیقی چیست؟ و به نظر شما هدف و ضرورت به کارگیری عرفان تطبیقی در شرایط فرهنگی امروز جهان و ایران چیست؟
با نام و یاد خداوند و استمداد همّت، از پاکان دو عالم و عارفان بزرگ، سخن را آغاز می کنم. عرفان تطبیقی، چنانکه مشخّص است، شامل مولّفه عرفان و تطبیقی است که به معنی مقایسه کردن و به اصطلاح سنجش و ارزیابی (Comparison) است و شاخه نسبتاً جدیدی در مطالعات عرفانی در روزگار ماست. هرچند خود تطبیق و مقایسه بین آراء عرفا و افکار آن‌ها، دیرینگی وکهن‌سالی دارد و چیز تازه‌ای نیست. اصل تطبیق در همة علوم انسانی جاری و ساری است. اما به‌عنوان یک حوزۀ مطالعاتی و به شکل یک رشته یا گرایش نسبتاً مستقلّ، پدیدۀ نوینی است و در گذشته سابقه نداشته ‌است. یعنی ما مسلمان‌ها همان‌طور که در گذشته‌های دور الفقه المقارن یا الکلام المقارن نداشته‌ایم، کتاب‌هایی به این اسم نبوده و فقه مقایسه‌ای و کلام مقایسه‌ای در روزگار ما و در دوره معاصر، پدیدار آمده ‌است، عرفان مقارن یا "مقارنة العرفان" یا Mysticism Comparitive هم نداشته ایم. بنابراین، لازم است ابتدائاً تصوّر و تلقّی دقیقی از این حوزه را کسب کنیم تا ببینیم هدف و ضرورت به کارگیری آن چیست؟
عرفان، تعاریف متنوّع و متعدّدی دارد. نیکلسون کتابی در این حوزه با نام «سیر پیدایش تصوّف» دارد- سال‌ها پیش، دکتر باقر معین در انتشارات توس سابق آن را ترجمه کرده‌ است - که بیش‌ از صد تعریف را از صوفیان اوایل یا نخستین یا اقدمین که تا قرن سوم هجری بوده‌ اند، جمع‌آوری کرده ‌است و بعدها کسانی از قبیل ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و غزالی، تعاریفی برای عرفان به دست دادند. ولی پیش ‌از آن، سهل تستری و بایزید بسطامی و بزرگان دیگری حتی حلّاج، اشاراتی در این‌باره که عرفان چیست و چه نیست داشته‌اند و تعریف صوفیان اوایل، بیشتر از آنکه به گوهر و ماهیّت خود عرفان بپردازد، به لوازم، آثار و مقدّمات و نتایج و پیامدهای عرفان پرداخته ‌است. مثل این‌که ابوسعید گفته ‌است: صوفی‌ای این است که آنچه در سر داری بنهی و آنچه پیش آید نجهی؛ یعنی از ادّعا بیرون بیا و آنچه در راه آید نجهی و تحمّل و مدارا داشته باشی، مقاومت روحی داشته باشی، خودت را زود نبازی. یا در باب ایثار، صحبت، ذکر و ترک هوای نفس، سخنانی گفته‌اند که درواقع یا از شرایط و ارکان و مقدمات عرفان یا جزء ثمرات و پیامدهای عرفان است. تا قرن هفتم که شیخِ اکبر، محیی‌الدین ابن عربی ظهور می‌کند و عرفان را فلسفی مآب می‌کند و صبغۀ فلسفی می‌بخشد و بعد از آن، شارحان حوزۀ عرفان محی‌الدینی، کسانی مثل صدرالدین قونوی، جامی…

#کانال_دوستان_حکمت_و_معرفت https://t.me/joinchat/AAAAAD_s2rR-1QsTt-yZsg
239 viewsedited  20:41
باز کردن / نظر دهید