Get Mystery Box with random crypto!

جان به لب رسيد على تقى پور علامه حسن زاده آملی دیروز درگذش | دور نوشت ها - علی تقی پور رینه

جان به لب رسيد

على تقى پور

علامه حسن زاده آملی دیروز درگذشت.برای ما که ییلاقمان رینه لاریجان بود،روستای ایرا، زادگاه حسن‌زاده، که از ایوان خانه دیده می‌شد،روستایی آقا(حسن‌زاده) بود.

در مدرسه که بودیم، معلمان از علم و پاکی او تصویر یک عالم قدیس را برای ما ترسیم می‌کردند.حسن‌زاده و جوادی آملی گاهی باهم مقایسه می‌شدند و دوری از سیاست امتیاز برتر حسن زاده خوانده می‌شد.

تصویری که مردم از حسن‌زاده می‌ساختند به دلیل گوشه‌گیری و انزوای عارفانه او با هزاران داستان خرافی دیگر گره خورده بود.در راهنمایی معلمی داشتیم که قسم می‌خورد در لحظه دیدن او برای لحظه‌ای نور خیره‌کننده‌ای در چهره او دیده که او را از خود بی خود کرده بود.

در بین مردم عامی شهر نقل می‌شد حسن زاده دیگر در محرم برای مردم سخنرانی نمی کند چرا که همه را گناه کار و در شکل واقعی‌شان اسب و خر و حیوان می‌ببیند، می گفتند چشم بصیرت پیدا کرده.

یکبار در راه رفتن به ییلاق، سوار ماشينى شدم كه راننده‌اش مى‌گفت حسن‌ زاده هر اخر هفته برای غذا دادن به سگ‌ها به همراه او به دل طبیعت می‌آید و با کسی سخن نمی‌گوید.

همه این داستان‌ها و ارادت و آشنایی نزدیکی که پدربزرگ‌هایم از او داشتند سبب می‌شد که همیشه به چشم احترام به او بنگرم.

در رینه او را از نزدیک دیدم،در منبر هیچ محور اصلی برای سخنرانی نداشت، دائما از مطلبی به مطلب دیگر پرت می‌شد، اکثریت حرف‌های او را درک نمی‌کردند ولی با ستایش عجیبی در او را می نگریستند.

بار آخر در ابتدای مسیر رینه او را دیدم که بدون عبا ایستاده بود و نگاه به آسمان می کرد،در راه «دارستون» بودم،ناخواسته تحت تاثیر قصه‌های عجیبی که از او نقل می‌شد مسیر را کج کردم.

او در ۹۲ سالگی در گذشت و از همه آن داستان‌ها و حرف‌ها تنها بیت شعری از او همچنان در خاطرم مانده،بیتی که نشانی‌ست از سخت کوشی و رنجی‌ که در راه کسب علم کشیده.

جان به لب رسید
تا جام به لب رسید

روحش شاد.

#حسن‌زاده_آملى

@dourneveshtha