Get Mystery Box with random crypto!

#پارت234 چیزی به روم نمیارم فقط با اخم کمرنگی بهش نگاه میک | دکتر انوشه(خیال تو)

#پارت234

چیزی به روم نمیارم فقط با اخم کمرنگی بهش نگاه میکنم ، با چشمهاش التماسم میکنه ، درکمال بدجنسی با خونسردیه کامل میگم : بارها بهش گفتم دست از سرم بردار اما نمیره میگی چیکار کنم ؟ دست از سرم برنمیداره ، مدام جلوی راهم سبز میشه !حسادت و توی نگاهش حس میکنم ، با دلخوری میگه : تو هم دوستش داری ، اگه نداشتی بدون اعتراض پنج روزه تمامو باهاش ...
سکوت میکنه ، نمیتونه ادامه ی حرفش و بزنه ، دلم براش میسوزه ، دستی به شونش میکشم و میگم :نمیدونم بهت چی بگم ، درد ما یه درده مشترکه جفتمون عاشق یک نفر شدیم !باید درک کنی عشق چیه ! اصلا بیا یه بازی بکنیم ، به قلب هامون دستور بدیم برای اون شخص مشترک نزنه ، خفش کنیم بگیم دیگه عاشق کیان نباش ! هم من میدونم هم تو میدونی که جفتمون بازنده ی این بازی هستیم !
سها: از کجا میدونی حست به کیان عشقه ؟ از اونجایی که من عشقو توی وجود کیان پیدا کردم ، کنار اون حس عاشقی رو تجربه کردم برای اولین بار احساسی و تجربه کردم که توی خوابمم نمیدیدم ، بیین سها نمیگم عاشق کیان نباش نمیگم قلبتو از سینه در بیار اما سعی کن فراموشش کنی ! کیان ...
مکثی میکنم و خیره به چشم هاش ادامه میدم :کیان عاشق منه !