2022-11-13 21:26:22
بر اساس تجربه تاریخی و نیز بر اساس مشاهدهی جنبشهای تحلیل شده در این کتاب میتوانیم بگوییم که جنبشهای اجتماعی در اغلب موارد به وسیله
هیجانهای نشات گرفته از یک
رویداد معنادار، برانگیخته میشوند، رویدادهایی که به معترضان کمک میکند تا علیرغم خطر ذاتی نهفته در اقدامشان بر ترس غلبه کنند و قدرتهای موجود را به چالش بطلبند. در واقع، تغییر اجتماعی در بر گیرندهی یک کنش فردی یا جمعی است که در ریشهاش به گونهای هیجانی برانگیخته شده است، همانطور که بر اساس پژوهشهای اخیر در عصبپژوهی اجتماعی همهی رفتارهای انسانی این گونهاند.
در زمینه
شش هیجان اصلی که توسط عصب_روانشناسان شناسایی شده است ( ترس، نفرت، شگفتی، اندوه، شادی، عصبانیت) نظریه هوش هیجانی در ارتباطات سیاسی استدلال میکند که
هیجان برانگیزنده، عصبانیت و هیجان بازدارنده، ترس است.
عصبانیت با درک یک کنش ناعادلانه و با شناسایی کارگزاری که مسئول این کنش است افزایش مییابد.
ترس اضطراب را بر میانگیزد که باعث دور شدن یا اجتناب از خطر میشود.
ترس از طریق به
اشتراکگذاری و همدلی با دیگران در یک فرآیند کنش ارتباطی مغلوب میشود. آنگاه عصبانیت غلبه میکند که به رفتار خطرپذیر منجر میشود.
هنگامی که فرآیند کنش ارتباطی، کنش جمعی را برمیانگیزد و تغییر عملی میشود،
نیرومندترین هیجان مثبت حاکم میشود:
اشتیاق، که بسیج اجتماعی هدفمند را نیرو میبخشد.
افراد شبکهای شدهی مشتاقی که بر ترس غلبه کردهاند، تبدیل به یک کنشگر جمعی آگاه میشوند. بنابر این، تغییر اجتماعی از کنش ارتباطی منتج میشود که شامل
اتصال بین شبکههای عصبی مغز انسان هایت که بر اثر سیگنالهای صادر شده از محیط ارتباطی از طریق شبکههای ارتباطی برانگیخته شدهاند.فصل هفتم
#شبکههای_خشم_و_امید
نوشته مانوئل کاستلز
با ترجمه مجتبی قلیپور
انتشارات مرکز
@drshiri
20.0K views18:26