2022-07-27 16:24:19
در باب عاقبت رمزریالجات!
«با متمرکزتر شدن بانکداری و دسترسی به پول میتوان به سادگی کاری کرد که ارقام رسمی شاخص بهای مصرفکننده (همان به اصطلاح شاخص تورم رسمی) خیلی هم فاجعهبار به نظر نرسند؛ بستن مالیات سنگین، سهمیهبندی یا حتی ممنوعیت مستقیم خرید برخی کالاها نمونهای از این اقدامات به شمار میآیند. با اجرایی شدن ارزهای دیجیتال بانک مرکزی بر فشارها برای ترویج سوخت دستوری و غذای دستوری و مصرف زورکی! آنها افزوده میشود. سال گذشته شاهد بودیم که چطور «ازمابهتران» به بهانه سلامت عمومی میتوانند این نوع کنترل پولی تمامیتخواهانه را توجیه کنند: قرنطینهها انگار بخشی ناگزیر و همیشگی از اقتصاد دستوری مدرن خواهند شد، کسبوکارهای خصوصی از بین میروند، ارزش پساندازها کمتر و کمتر میشود و شهروندان برای گذران زندگی خود بیشتر و بیشتر وابسته به دولت میشوند.
اتحاد شوروی تا اواخر دهه 1980 رشد اقتصادی بسیار بالایی داشت؛ هرچند شهروندانش به دلیل کمبودها سر گرسنه به بالین میگذاشتند. بانکهای مرکزی دولتی امروزی هم به شکلی مشابه میتوانند افسانه ثروت را تبلیغ کنند و بر توهم ثروت دامن بزنند؛ هرچند واقعیت چیزی خلاف آن باشد. پل ساموئلسون و ویلیام نوردهاوس، دو تن از اقتصاددانان اثرگذار دوران پس از جنگ در ایالات متحده که آن جایزه معروف بانک سوئد (که اغلب به نادرست نوبل خوانده میشود) را دریافت کردند، در سال 1989 در کتاب «اصول علم اقتصاد» خود نوشتند: اقتصاد شوروی گواهی است بر اینکه برخلاف آنچه بدبینان اعتقاد داشتند یک اقتصاد دستوری سوسیالیستی هم میتواند کار کند و حتی رشد بالایی داشته باشد ». اقتصاد کلان مدرن نیز مومن به همان کیش اقتصاد کلان شوروی است؛ انگار کاهنان اعظم دکتریدار (با مدرک دکتری) که امور به یکباره بر آنها مکشوف میشود میتوانند معجزه کنند و با مدلها، شاخصها و تحلیلهای آماری خود عملکرد اقتصاد را بهینه سازند.
بانکهای مرکزی با کنترل انحصاری روزافزون خود بر اقتصاد و آمارهای آن میتوانند اعداد و ارقامی جعل کنند و واقعیتهای اقتصادی را از چشم اکثریت مردم پنهان دارند و کار را باب طبع «ازمابهتران» جلوه دهند. فرجام اقتصادهای متصلب و تبلیغاتزده دولتی هم یحتمل چیزی جز بریدن از واقعیتها و فروافتادن در باتلاق ناکارآمدی نیست؛ شبیه آنچه برای اقتصاد شوروی رخ داد. سرانجام کار این سازمانهای آشفته هم اینست که باقی میمانند ولی از درون پوک میشوند؛ آنها جذابیت خود از دست میدهد و مردم به دنبال منفعت شخصی خود به سوی اقتصادی تازه رهسپار میشوند. بنگاههای وصل به دولت کارشان را ادامه میدهند ولی دیگر کارآمدی نخواهند داشت و ارزشی ایجاد نمیکنند.
دولتهای مرکزی «انتشار» پول را بیشتر و بیشتر متمرکز و انحصاری میکنند و همین روند را در قدرت سیاسی و اقتصادی هم شاهد خواهیم بود. آنهایی که روابط خوبی دارند و به آن «دستگاه چاپ پول دیجیتال» وصل هستند یحتمل تنها کسانی خواهند بود که همچنان میتوانند با توجه به رشد شتابان قیمت کالاهای خوب و باکیفیت، مشتری آنها باشند. اما اکثریت قاطع مردم میبینند که قدرت خرید، حقوق و دستمزد و سرمایهگذاریهای آنها یارای مقابله با تورم را ندارد. این تورم «متمرکز» یک سیستم طبقاتی (کاستی) پولی شبیه جوامع سوسیالیستی به وجود میآورد: طبقه حاکم که انبوهی از کالاهای مطلوب و خوب در اختیار دارد و اکثریت فقیر که کالاهای نازل نصیبش میشود و اگر بازار سیاهی در کار نباشد حتی بعید است زنده بماند».
این بخشی از کتاب استاندارد دستوری به قلم حضرت سیف الدین عموص است که به زودی تقدیم عزیزان خواهد شد، والله اعلم.
https://bit.ly/3NuXvCc
کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel
حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY
2.0K views13:24