Get Mystery Box with random crypto!

اكونوميست فارسی

آدرس کانال: @economistfarsi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 24.19K
توضیحات از کانال

🔹فضایی برای دیدگاه‌ها و تحلیل‌های اقتصادی بدون رویکرد سیاسی و حزبی
🔹محتوای کاربردی در زمینه های اقتصاد، بازرگانی و مدیریت
https://www.instagram.com/economistfarsi
تبلیغات:
@economist2021

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 16

2023-03-18 10:00:20 اقتصاد ایران افق روشنی ندارد

محسن رنانی

نکته اصلی این است که اقتصاد ايران امروز، افق روشنی ندارد. برای اينکه مفهوم نبود افق در اقتصاد ايران روشن شود یک مثال میزنم:
در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی سؤال سرمايه‌گذاران از من به عنوان یک مشاور اقتصادی اين بود که : سرمايۀ خود را به استان سيستان و بلوچستان ببریم برای پرورش شترمرغ چون برای سرمايه‌گذاری در آن مناطق تسهيلات با سود اندک ارائه ميشود يا اینکه سرمايه‌ را به استان اصفهان ببریم براي ايجاد کارخانه سنگ بری؟
يعنی در آن دوران سرمايه‌گذار حاضر بود در همه جای ايران سرمايه‌گذاری کند و نگاه میکرد که کجا برای او سودآورتر است.

در دوران آقای خاتمی سؤال فعالان اقتصادی اين بود که : سرمايۀ خود را در اصفهان، تبريز يا مشهد برای کارخانۀ فولادسازی استفاده کنیم يا در تهران روی پتروشيمی و خودرو سرمايه‌گذاری کنیم؟ در اين دوره دیگر سؤال سرمايه‌گذار حول منطقۀ سرمايه‌گذاری در حاشيۀ کشور نبود بلکه ميخواست فقط سرمايه‌اش در مراکز استان‌‌های بزرگ متمرکز شود.
در زمان دولت احمدی‌نژاد سؤال سرمايه گذاران اين شد که : سرمايه‌ را صرف خريد دلار کنیم يا طلا و زمين بخریم ؟

درواقع دیگر کسی دنبال سرمایه‌گذاری در تولید نبود و تنها به دنبال کسب سودهایی بود که در بازارهای یادشده از طریق دلالی کسب می شد اما امروز سؤال سرمايه‌گذاران اين است که : سرمايه‌ را به امارات و ترکیه ببریم يا در ارمنستان و گرجستان خانه بخریم یا سرمايه‌گذاری کنیم؟؟
روند اين سؤالات نشان ميدهد افق اقتصاد ايران مسدود شده يعنی دیگر سرمايه‌گذار احساس نمي‌کند که در ۲۰ سال آينده همین نظم اقتصادی و سياسی وجود داشته باشد یا در صورت وجود همین نظام هم به سرمايۀ او آسیبی نرسیده و سود قابل قبولی کرده باشد.

امروز سرمايه گذاران سؤالشان اين است که سرمايۀ خود را چگونه و کجا از کشور خارج کنند، بخش بزرگی از افزايش قيمت دلار هم ناشی از سرمايه‌هايی است که در حال خارج شدن از کشور است چون سرمايه‌گذار نميداند در تحريم يک ماه ديگر، در انتخابات دو سال دیگر یا در اعتراضات بعدی چه بلايی بر سر ثروت او خواهد آمد.

اينها نشان ميدهد اقتصاد ما افق ندارد و براي ايجاد افق در اقتصاد هم دولت به تنهايی نمی‌تواند کاری کند و کل نظام سياسی بايد این افق‌ را ایجاد کند، يعنی تغييرات گسترده، باور پذير و سریع در جهت‌گیری‌های کلان و رفتار حکومت به گونه‌ای باشد که تمام مردم باور کنند قرار است تغييرات جدی ايجاد شود نه فقط عده‌ای تکبیر بگویند مثلا اينکه به مردم بگوييم سه نفر مفسد اقتصادی اعدام شدند در باور مردم به اينکه کل نظام سیاسی فاسد است تغييری ايجاد نمی‌شود اما اگر بگوييم تمام نهادهای نظامی و شبه دولتی به سرعت از اقتصاد خارج شوند اين يک تصميم بزرگ است یعنی مردم باور میکنند که قرار است زمینه‌های فساد کم شود يا اگر مثلا اعلام کنيم تمامی ايرانيان خارج از کشور که شاکی خصوصی ندارند ميتوانند به ايران تردد کنند و عفو عمومی اعلام کنيم اين مساله در میان مردم اميد ايجاد ميکند ضمن اينکه چند ميليون ايرانی خارج‌نشین نیز با تردد خود به ایران در شکستن تحریم و نقل و انتقال دلار به ما کمک خواهند کرد ، اگر ما چهار ميليون ايرانی مقيم خارج از کشور داشته باشیم که هر کدام فقط یکبار در سال به ايران سفر کنند در مجموع ۴۰ ميليارد دلار ارز وارد کشور ميشود.

جمع بندی کنم تا زمانی که ما در اقتصاد افق‌گشايی نکنيم وضع کشور هر روز وخیم‌تر ، بیکاری و فقر بیشتر و حرکت کل اقتصاد به سمت خروج سرمايه و رکود مطلق قطعی خواهد بود./بخشی از گفت‌وگوی روزنامه شرق


@economistfarsi
کانال اکونومیست فارسی
3.4K views07:00
باز کردن / نظر دهید
2023-03-17 09:31:06
جلد شماره جدید هفته نامه اکونومیست

مشکل بانک ها چیست؟ افزایش نرخ های بهره مشکلاتی برای بانک ها بوجود آورده و حالا بار دیگر باید نقاط ضعف سیستم رفع شود.

تا ده روز پیش تصور می شد بانک ها پس از کابوس بحران مالی سال 2008 جهان قدرتمند شده اند و دچار فروپاشی یا ورشکستگی نمی شوند اما حالا کاملا روشن شده که آنها توانایی ایجاد یک وحشت بزرگ را دارند.

نهم ماه جاری میلادی یعنی هفت روز پیش سرمایه گذاران 42 میلیارد دلار سپرده خود را در یک روز از بانک سیلیکون ولی خارج کردند. تنها در یک هفته، سه بانک دچار ورشکستگی شدند و اثر این تحولات منفی بر دیگر بانک ها و بازارها مشاهده شده است.

با آنکه اقداماتی برای اطمینان بخشیدن به سرمایه گذاران انجام شده اما در ماه جاری تاکنون 230 میلیارد دلار از ارزش سهام بانک های آمریکایی کاسته شده زیرا سرمایه گذاران درباره امنیت سپرده های خود نگران هستند.

اگر اوضاع کنترل نشود بانک مرکزی آمریکا مجبور است تغییراتی در سیاست های پولی خود بدهد و این یعنی بازارها با موجی جدید از نوسان ها مواجه خواهند شد. ممکن است جهان با بحرانی جدید مواجه شود.

@economistfarsi
کانال اکونومیست فارسی
148 views06:31
باز کردن / نظر دهید
2023-03-16 21:31:05
در تعطیلات نوروز سرمایه شما بیکار نمی‌ماند!

سود اسفند ماه صندوق درآمد ثابت فارابی:

۲۶.۱ درصد موثر سالانه

سرمایه‌گذاری
آنلاین:
https://fxo.is/bnk

____
۱۵۶۱
www.irfarabi.com
349 views18:31
باز کردن / نظر دهید
2023-03-16 21:29:01 #تبلیغات
1.4K views18:29
باز کردن / نظر دهید
2023-03-16 19:14:06
یک سال سیاسی ۱۴۰۱

تجارت فردا


@economistfarsi
کانال اکونومیست فارسی
1.8K views16:14
باز کردن / نظر دهید
2023-03-16 09:20:09
تفکیک حساب‌های تجاری و غیرتجاری در ۱۵ بانک عملیاتی شد

رییس کل بانک مرکزی در آیین عملیاتی شدن طرح تفکیک حساب‌های تجاری و غیرتجاری خواستار پیوستن تمامی بانک‌ها به این طرح در کوتاه‌ترین زمان ممکن شد...

بیشتر بخوانید:
https://wkpl.ir/n15692

@WKPlast | ویکی پلاست
987 views06:20
باز کردن / نظر دهید
2023-03-15 18:13:41 منافع سه کشور چین، عربستان و ایران از این توافق

عباس عبدی

نقش چین در توافق موجود میان ایران و عربستان چیست؟ اساساً چه نیازی به واسطه‌ای مثل چین بوده است؟ مگر پیش‌تر عراق یا عمان این نقش واسطه‌گری را ایفا نکردند؟ پس چرا آنان موفق نشدند؟ اصلاً چه نیازی به واسطه است، مگر گفتگوی مستقیم چه نقصی دارد؟ ما حتی با عراق در زمان جنگ و هم پس از پذیرش قطعنامه مستقیم روابط داشتیم، پس چرا حالا باید در چارچوبی کاملاً سری و با حضور کشور ثالث در شرق آسیا وارد این گفتگوها شد؟

به نظر می‌رسد که این واسطه دو ویژگی داشته است که قبلی‌ها ندارند. اول ویژگی قدرت در شراکت. به عبارت دیگر و به احتمال قوی این توافق فقط میان ایران و عربستان نیست، بلکه بصورت ضمنی یک توافق سه‌جانبه است، که در ذیل برنامه راهبرد همکاری چین با هر دو کشور معنا دارد و بدون دو توافق دیگر که میان چین با هر کدام از دو کشور ایران و عربستان است، ضلع سوم این توافق محقق نمی‌شد.

ویژگی دوم قدرت تضمین‌کنندگی است. به عبارت دیگر برای آنکه این توافق به سرنوشت توافق ۱۳۸۰ میان ایران و عربستان دچار نشود، باید از یک ثبات و پایداری برخوردار باشد و این ثبات و پایداری باید تضمین شده باشد که احتمالاً چین مرجع تضمین‌کننده مفاد است، چون قدرت آن از هر دو کشور بیش‌تر است و حضورش حالت تضمین کنندگی دارد.

فارغ از این ویژگی‌ها این توافق برای هر سه کشور نتایج مهمی در بر دارد. اول برای ایران، که ما را به نحوی وارد نوعی از توافقات سیاسی مهم و نظام بین‌الملل می‌کند. این کار گر چه امکاناتی برای ایران دارد، ولی محدودیت‌های خاص خود را هم دارد. بویژه آنکه چین ادعای به هم زدن نظم بین‌الملل موجود را ندارد و در این زمینه بسیار محتاط است، نمونه آن پرهیز از درگیر شدن در مسأله اوکراین است. می‌توان گفت که این گونه توافقات به سیاست خارجی ایران نوعی نظم در کنار محدودیت را اعمال می‌کند.

دوم برای عربستان که این کشور را از حوزه نفوذ غرب و آمریکا تا حدی مستغنی می‌کند. سیاست‌های عربستان در جریان موضوع هسته‌ای ایران در اتکا به غرب و آمریکا موفق نبود، و نزدیکی به اسراییل هم لزوماً مسایل سعودی را حل نخواهد کرد، چه بسا تشدید هم می‌کند، لذا یک گردش نسبی در سیاست خارجی آنان و نزدیکی به چین مهم بود، بویژه آنکه بازار اصلی مصرف انرژی به چین منتقل شده است و تضمین این بازار برای فروش نفت انها اهمیت دارد.

و بالاخره سوم برای چین که احتمالاً برنده اصلی است که هم بازار انرژی خود را تضمین کرده است و هم نفوذ دیپلماتیک خود را توسعه داده و هم رابطه دو کشور مهم منطقه را به قراردادهای آنها با چین گره زده است.

اگر از این نکات عبور کنیم، برای ما مهم‌ترین دستاورد همان نکته‌ای است که گفته شد، ورود ایران به مرحله جدیدی از سیاست خارجی است. این مرحله جدید ما باید با تحولی داخلی در تحلیل مسایل خارجی نیز همراه باشد، زیرا تا کنون نیروهای طرفدار وضع موجود روابط و مسائل خارجی را ایدئولوژیک و غیر واقعی تحلیل و تفسیر می‌کردند، موضوعات را در قالب‌های اسلام و کفر، حق و باطل، و دوگانه‌های مشابه می‌دیدند، در حالی که واقعیت مطلقا چنین نیست.

اکنون باید منتظر باشیم تا ببینیم وضعیت یمن، سوریه، مسایل داخلی هر دو کشور تحت تأثیر این توافق چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟

مسأله اصلی باید حفظ منافع ملی کشور باشد. اگر این رویکرد را در ادامه شاهد باشیم، می‌توان گفت که این توافق امیدبخش و مفید است، در غیر این صورت چه بسا با کوچک‌ترین موانعی که مواجه شویم دو باره به جای اول برمی‌گردیم.

البته طرفداران وضع موجود باید متوجه شوند، اینگونه نیست که به راحتی بتوان سیاست‌های موجود را در ذیل رویکردهای قبلی توجیه کرد، چنین توجیهاتی ثمربخش نخواهد بود. بنابر این بجای توجیهات غیرقابل قبول بهتر است رویکرد خود را اصلاح کنند تا راه برای اتفاقات بهتر باز شود./اعتماد

@economistfarsi
کانال اکونومیست فارسی
2.9K views15:13
باز کردن / نظر دهید
2023-03-15 12:33:49
در تعطیلات نوروز سرمایه شما بیکار نمی‌ماند!

سود اسفند ماه صندوق درآمد ثابت فارابی:

۲۶.۱ درصد موثر سالانه

سرمایه‌گذاری
آنلاین:
https://fxo.is/bnk

____
۱۵۶۱
www.irfarabi.com
1.1K views09:33
باز کردن / نظر دهید
2023-03-15 12:33:38 #تبلیغات
1.1K views09:33
باز کردن / نظر دهید
2023-03-15 10:59:56 سقوط 34 درصدی تولید سرانه

فرشاد مومنی

با گفت‌وگوی مشترک ملی در شرايط بسيار پيچيده و شکننده کشور براي امروز و فرداي کشورمان اميدوارم خيري حاصل بشود.
آنچه که فلسفه شکل گيري و اين شکست را تشکيل داده ساختار نهادي کنوني ايران به صورت نظام‌وار کج کارکرد شده است. در جهت عکس آنچه که وعده داده شده بود و آنچه که انتظار مي‌رفت کار مي‌کند.
 
در اين مسير امکان تفکيک وجوه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و بين‌المللي از يکديگر وجود ندارد.
اينها باهم تعامل مي‌کنند و برآيند اين تعامل کج کار کردي اين سيستم است.
در حيطه اقتصاد که نسبتا اعداد و رقم وجود دارد، و قابليت درک را تسهيل مي‌کند حتي اگر نخواهيم به گذشته‌هاي خيلي دورتر برگرديم در برابر داده‌هاي رسمي پي مي‌بريم درحالي که در دهه 1390 در مجموع چيزي حدود 900 ميليارد دلار ارز به اين اقتصاد تزريق شده توليد سرانه 34 درصد سقوط کرده.

توليد سرانه شاخص ميانگين باتوجه به نابرابري‌هاي بسيار غير عادي و ناموجه ظالمانه‌اي که به ويژه در حيطه‌هايي که سياست و اقتصاد وجود دارد ما شاهد اين هستيم که بخش بزرگي از جمعيت با سقوط درآمدي تا بيش از دو برابر اين نسبت روبرو بوده.
به طوري که براي اولين بار در تاريخ هفتاد ساله گذشته ايران در يک دوره سه ساله اندازه جمعيت زير خط فقر در ايران دوبرابر شده است.
يعني شرايط از نظر کج کار کردي نهادي خيلي آشکارتر از آن است که بشود درباره آن ترديد کرد.
به موازات اين سقوط شما بي‌سابقه‌ترين جهش‌ها را در فساد و ناکارآمدي هم مشاهده مي‌کنيد.

بنابراين به طور اصولي وقتي که سيستمي طي يک دوره زماني نسبتا طولاني دچار کج کارکردي است يکي از نقطه‌هاي عزيمت اين است که ببينيم قاعده بازي جمعي چه نقشي در اين قاعده بازي کج کارکردي دارد و آيا ماجرا فقط به قاعده بازي مربوط مي‌شود يا در حيطه اجرا ما با واژگوني آن قاعده بازي روبرو شده‌ايم.
و چون متوليان اين قاعده بازي که مشروعيت‌شان را از آن گرفتند خودشان هم حريم آن را رعايت نمي‌کنند ما به اين وضعيت دچار شديم.

در يکي از درخشان‌ترين کارهايي که در اين زمينه صورت گرفت حدود 15 سال پيش آقاي محمد سروش محلاتي کتابي را نوشتند که تحت عنوان بازگشت از بهشتي بازگشت به بهشتي در آنجا نشان داده بودند که بناي جمهوري اسلامي اين بود که با انديشه امثال بهشتي و مطهري، طالقاني و صدر و غيره اداره بشود.
ولي از نقطه عطف شهادت آيت الله دکتر بهشتي آرام آرام فاصله گيري و دگرگون ساختن آن بنياد نهادي در دستور کار قرار گرفته و از اين نظر آنهايي که اين کار را کردند هيچ تبعيضي انصافا بين وجوه اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي قائل نشدند وهمه وجوه را دفرمه کردند و از کارکرد انداختند و بساطي را برپا کردند که مشاهده مي‌کنيم. در چنين شرايطي اگر بخواهيم از دريچه اقتصاد سياسي توسعه به اين مسئله نگاه کنيم بحث بر سر اين است که اگر قرار باشد اين تجربه تکرار نشود بايد يک مقدار مسائل را بنيادي‌تر مورد توجه قرار دهيم. از جمله آنها اين است که بياييم تکليف را با مفاهيم و مباني نظري حاکم بر آن مفاهيم و شاخص‌هايي که براي سنجش و اندازه‌گيري آنها به کار گرفته مي‌شود روشن کنيم. مثال: بايد ديد مرز بين فرمان و قانون و نهاد چيست؟ آيا ياسا چنگيزي چوم قاعده بازي را تعيين مي‌کرده است؟ ما به صرف اينکه قاعده بازي را به صورت آمرانه تعيين مي‌کرده قانون بدانيم؟ آيا براساس معناي مدرن قانون مصوبه‌هايي که مخالف منافع خاص اکثريت باشند ولا اينکه به شکل صوري يک فرايند‌هايي را طي کرده باشند را قانون محسوب مي‌کنيم؟ آيا اگر با هر شکل و کيفيتي چنين مصوبه‌هايي پديدار شد ما مي‌توانيم اين‌ها را نهاد به حساب بياوريم؟
بايد خيلي به اين مسئله دقت داشته باشيم؛ کسي نمي‌تواند قانون مبتني بر توسعه بنويسد اما درکي از نظريه عدالت نداشته باشد؟ توازن قواي اجتماعي ضامن اجراي ناکارآمد قانون است.

بنابراين به اعتبار تک تک اين ملاحظه‌ها، انصافا جادارد که درباره آن‌ها بحث‌ها و گفت‌وگو‌هاي بسيار گسترده‌اي صورت بگيرد.

در قانون اساسي سال 1358 اصول اقتصادي قابل دفاع‌ترين بخش‌هاي آن قانون بود منتهي ماجرا از اين قرار است که در دوره پس از جنگ با يک مصلحت‌انديشي‌هاي کوته‌نگرانه فکر کردند مي‌توانند قانون اساسي را دور بزنند و اوضاع را بهتر کنند. بحث آزادسازي، خصوصي‌سازي و تضعيف ارزش پول ملي، اخراج کارمندان از شغل را، به عنوان راه نجات جا زدند. و در اين مسير مجبور شدند قانون اساسي را به ويژه در حيطه اقتصادي مسکوت بگذارند و دور بزنند.

ساختار نابرابر قدرت که خودش هم به کج کارکردي خودش هم اذعان دارد حاضر به شنيدن صداي اهل نظر و صاحبان اهليت هم نيست و حاضر به مشارکت دادن صاحبان حق يعني مردم هم نيست.


@economistfarsi
کانال اکونومیست فارسی
1.6K views07:59
باز کردن / نظر دهید