Get Mystery Box with random crypto!

'مسابقه نویسندگی قلم برتر' شرکت کننده شماره: متن ادبی نقش | دانشجومعلمان عدالتخواه کرمان

"مسابقه نویسندگی قلم برتر"

شرکت کننده شماره:

متن ادبی نقش معلم در تحقق مدارس کیفی 
مدرسه ،این خاک آشنای مبدل شده به تبعید گاه ،بسان قطاری طویل ،وابسته به هم آغوشی دستان  زیادی است ؛از هر واگنی که چون نفس های کوچک ممتد نامرئی،دومینوی حیات می آفریند گرفته ،تا پیچ و مهره هایی که ضامن سلامتی این تنفس است  ؛
  اما برای زایش دوباره آدمی ،برای دمیدن نور در پیکره ی مقدس آموزش ،ضرورتی می تراود از وجود یک رهبر ،یک محافظ
، و اگر قلم زیباتر برقصد ،یک معلم؛آری معلم ، ستون این عمارت نیمه تمام ،که جان ترک خورده تعلیم و تربیت را بر دوش خود تحمل م یکند  ؛
 وما شاید روزگاری قبل از این، نمی دانستیم ،تمام آن سیلی های نقش بسته بر صورت نسل به نسل دانش آموزان ،بر سیرتجامعه تازیانه خواهد زد ،آن زلزله ی فریاد زدن نمره ها در کلاس ، که بنیاد عزت نفس کودکی را بر آینده اش آوار می کرد ،امروز تیشه به ریشه قضاوت هایمان زده ،که هنوز آبستن ارزش گذاری عددی هستیم ،آبستن اضطراب بیست نشدن ،پاس نشدن ،اول نشدن و حتی اول شدن دیگری، ولو اینکه این اول بودن ،فقط با یک نمره بالاتر تر قرض گرفته شده از دست های تنگ تقلب و التماس باشد  ؛
 و اینک ما ، اهالی این خانه ی دوم ،از آن ضرب دست سنگین گذشته درسی را گرفته ایم و امروز فریادش می زنیم :
 این عمارت ،از ریشه ،یک مرمت همگانی می خواهد ؛تا چراغ طراوت کلاس هایش را معلمی روشن کند که در کتیبه ی  تاریخ تعلیم ،چون بوم زندگی ثبت شود ؛پناهی برای آدم ها،که استعداد و علاقه ایشان ،چون طعم لذیذ رنگ بهار ،خزان روح تعلیم و تربیت را حیات دوباره می بخشد و یک اثر  پخته تر  از قاب   انسانیت ،به جان جامعه  تزریق می کند و نوری در آیینه خود شناسی که آزادی و آگاهی را با خود منعکس می کند، تا بهتر ببینند ،بهتر گوش کنند و بهتر زندگی کنند  .
و اما این خطوط را در حافظه تاریخ ثبت کنیم که معلمان این طلیعه داران رسالت تعلیم و تربیت ،ریه های تنفس پاک هرآموزش و پرورش هستند و اگر دود بی انصافی و عدم حمایت ها،کالب د آموزگاری را برنجاند ،اگر آن روز منحوسی که معلم برای ستاندن حق خود، مقابل قامت قدرت ،زانو بزند و دستی برای گرفتن آن همه چین و چروک های متولد شده در فرایند آموزش بر دستان معلمین نباشد و بعد از چندین دهه طلوع روز هایی که برای تزریق نشاط در روح دانش آموزانش ، ثانیه به ثانیه شیشه عمرش را فدای جان نیمه جان جامعه می کند و در آخر تمام آنچه که از پشت ویترین های دست کاری شده رسانه بر ذهن مخاطب نقش می بندد، تعداد روزهایی است که بی خبران، آن را تعطیلی و بی کاری می نامند ؛ آن روز ،آن طلوع دیرینه، آن شوق زنده تدریس ،آن عشق به یاد مانده از امثال رجایی ها و مطهری ها  ، غروب خواهد کرد؛ و اگر معلم غروب کند ،یک سرزمین غروب می کند ، یک نسل در ظلمت می سوزد،و یک تمدن برای ابد می شکند  .
به امید ابدیت آموزگارانی که لوح وجود آدمی را آنگونه صیقل دادند که انسان بهتری باشد نه برده مطیع تری،و آنگونه که مسیر سالم تری را تجربه کند نه پله های بیشتری ،خالق تاریخ خود باشد نه مقلد تاریخ دیگری ، رقیب قدم های پیشن خود باشد ،نه مانع قدم های پسین همراهانش، گنجینه دانش پر بار تری داشته باشد نه صرفا معدل بالاتر،کیفیت را فدای برچسب های زودگذر نکند  و یاد بگیرد چگونه خدمت بیشتری کند تا چگونه درآمد بالاتری کسب کند و بجای خیال تلخ فرار از مرزها،حافظ فرهنگ و اصالت همان مرز باشد ،بماند و بسازد آن رویایی را که نسل های بعد از او ،لایقش هستند.



نویسنده: پریسا گیلانی
آموزش تربیت بدنی ۱۴۰۰

#مسابقه_نویسندگی
#قلم_برتر