Get Mystery Box with random crypto!

﷽ #یک_داستان_یک_پند عارف بزرگی نقل می‌کرد: در ایام کودکی | اعجازهای آسمانی



#یک_داستان_یک_پند

عارف بزرگی نقل می‌کرد: در ایام کودکی ده سال داشتم که نماز خواندم. پدرم هرگز نگفت نماز بخوان؛ بلکه از همان کودکی یاد دارم هر وقت با هم بودیم از من سؤالاتی درباره خلقت می‌پرسید؛ می‌گفت: پسرم به نظرت این ابرها از کجا به شهر ما آمده‌اند؟ چگونه در آسمان پخش نشده و یک جا می‌مانند؟ چگونه از آب علف می‌روید و علف به گوشت تبدیل می‌شود؟!!!

همیشه با این سؤالات سعی داشت در من تفکر به توحید را زنده کند. این احیای توحید در کودکی در ذهن من باعث شد عاشق توحید شوم و عاشق نماز شدم و چون بزرگ‌تر می‌شدم من بیشتر از پدرم با توحید بحث می‌کردیم.

سعی کنیم ذهن کودکان خود را از کودکی به توحید فعال کنیم؛ چون کودکی که توحید را نشناسد قطعاً زیاد هم تمایلی به نماز خواندن نشان نخواهد داد. اگر هم نشان بدهد نماز خواندنش ممکن است با ورود کوچکترین شک و تردید سست شود.

والْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا (58 - أعراف) زمین پاک نیکو گیاهش به اذن خدایش (نیکو) بر آید، و از زمین خشنِ ناپاک بیرون نیاید جز گیاه اندک و کم‌ثمر.

قطعاً کودکی که فطرتش با توحید بیدار نشود مانند زمین خشن و ناپاکی است که در آن نماز و روزه ثمر نخواهد داد. چنین کودکی هر لحظه ممکن است بعد از بزرگی و بلوغ زیر حمله‌های شیطان عقیده خود را به نماز از دست بدهد. کودکی که با طعام حرام بزرگ شده باشد نیز همین طور است.

چنانچه سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) وقتی از نصیحت اهل کربلا ناامید شدند فرمودند: «من شما را ملامت نمی‌کنم؛ چون لقمۀ حلالی از گلوی شما پایین نرفته است.»