Get Mystery Box with random crypto!

@@Haremyarr داستان کوتاه یک بار از زنی موفق خواستم تا راز خو | اعجازهای آسمانی

@@Haremyarr
داستان کوتاه

یک بار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد، لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.

دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می‌کردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم، سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می‌کند.

آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای: اهدافم، رویاهایم، ایده‌هایم و سرنوشتم

روزی که جنگ‌های کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.

هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد.

نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم

‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌