Get Mystery Box with random crypto!

اعجازهای آسمانی

لوگوی کانال تلگرام eejaz786 — اعجازهای آسمانی ا
لوگوی کانال تلگرام eejaz786 — اعجازهای آسمانی
آدرس کانال: @eejaz786
دسته بندی ها: دین
زبان: فارسی
مشترکین: 24.98K
توضیحات از کانال

جهت ارتباط با مدیر 👈 @eshgham_kh000da

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 4

2023-06-23 11:47:52

@Bakhodabash

حضرت عيسي (ع) با جمعي در جايي نشسته بود. مردي هيزم شکن از آن راه با خوشحالي و خوردن نان مي گذشت.

حضرت عيسي (ع) به اطرافيان خود فرمود: «شما تعجب نمي کنيد از اين که اين مرد بيش از يک ساعت زنده نيست؟».....

ولي آخر همان روز آن مرد را ديدند که با بسته اي هيزم مي آيد. تعجب کردند و از حضرت(ع) علت نمردن او را پرسيدند. حضرت(ع) بعد از احوال پرسي از مرد هيزم شکن فرمــــــــــــود: «هــــــــيزمت را باز کن».

وقتي که باز کرد، مار سياهي را در لاي هـــــــــيزم او ديد.حضرت عيسي (ع) فرمود: «اين مار بايد اين مرد را بکشد ولي تو چه کردي که از اين خطر عظيم نجات يافتي؟»

گفــــــت: «نــــان مي خـــــــوردم که فقيري از مقابل من گذشــــــــت. قدري به او دادم و او درباره من دعا کرد.»

حضرت عيسي (ع) فرمود: بر اثر همان دستگيري از مستمند، خداوند اين بلاي ناگهاني را از تو برداشت و 50 سال ديگر زنده خواهي بود.

تفسير نمونه
3.6K views08:47
باز کردن / نظر دهید
2023-06-21 21:01:00 @Bakhodabash a

"داستان دو دوست"

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.
یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”.

آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”.

دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت:

وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.
3.6K views18:01
باز کردن / نظر دهید
2023-06-19 20:03:56
رزق چیست؟

رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.

زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند.

زمانی که با مشکلی روبرو میشوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است.

زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.

گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است.

یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است.

رزق واقعی این است.‌.. رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد، اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.

ودر آخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است

زندگیتان پُر از رزق...

@Bakhodabash
4.4K views17:03
باز کردن / نظر دهید
2023-06-14 16:00:37
برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات چه باید کرد؟

آیت الله بهجت (ره) :

در اوقات نشاط ، مشغول به عبادت مستحبی شوید و در اوقات کسالت ، در حد واجبات کفایت نمایید.

به ما بپیوندید

@eejaz786
5.1K views13:00
باز کردن / نظر دهید
2023-06-12 12:01:32 @eejaz786

مجلس میهمانی بود.....

پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را
بر عکس بر زمین نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:

پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!

پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.....

مواظب قضاوتهایمان باشیم....

مهم نیست که چه "مدرکی" دارید
مهم اینه که چه "درکی" دارید..
5.5K views09:01
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 00:11:12 @eejaz786

رسول اکرم فرمودند:

قبر هر روز ۵ مرتبه انسان را صدا میزند،

۱- من خانه فقر هستم با خودتان گنج بیاورید
۲- من خانه ترس هستم با خودتان أنیس بیاورید
۳- من خانه مارها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر بیاورید
۴- من خانه تاریکی ها هستم با خودتان روشنایی بیاورید
۵- خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش بیاورید

گنج : لا اله إلا الله
انیس : تلاوت قرآن
پادزهر : صدقه ، خیرات
چراغ : نماز نماز‍‍شب
فرش : عمل صالح

اللهم صل علی محمد وال محمد
776 viewsedited  21:11
باز کردن / نظر دهید
2023-06-10 11:10:42 @eejaz786

فقیری از کنار دکان کبابی میگذشت. دید کبابی گوشت ها را در سیخ کرده و به روی آتش نهاده باد میزد و بوی کباب در بازار پیچیده بود.

فقیر گرسنه بود و سکه ای نداشت پس تکه نانی از توبره اش در آورد و در مسیر دود کباب گرفته به دهان گذاشت. به همین ترتیب چند تکه نان خورد و براه افتاد, کباب فروش که او را دیده بود به سرعت از دکان خارج شده دست او را گرفت و گفت: کجا؟ پول دود کبابی را که خورده ای بده.

شیخی دانا از آنجا عبور می کرد و دید که فقیر التماس میکند دلش سوخت و جلو رفته به کبابی گفت: این مرد را رها کن من پول دود کبابی را که او خورده میدهم. کباب فروش قبول کرد . مرد کیسه پولش را در آورد و زیر گوش کبابی شروع به تکان دادن کرد و صدای جرینک جرینگ سکه ها به گوش کبابی خورد و بعد به او گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر. کباب فروش گفت: این چه پول دادن است؟ گفت: کسی که دود کباب را بفروشد باید صدای سکه را تحویل بگیرد!
.
1.6K views08:10
باز کردن / نظر دهید
2023-06-07 09:07:49
@eejaz786

خداوند ميفرمايد:

من 5 چيز را در 5 جا قرار داده ام ولي مردم آنرا در جاي ديگر ميجويند:

علم را در گرسنگي قرار دادم ولي مردم آنرا در سيري و راحتي مي جويند.

عزت و سربلندي را در اطاعت خود نهاده ام ولي مردم آنرادر خدمت سلاطين مي جويند.

ثروت و بي نيازي را در قناعت قرار دادم ولي مردم آنرا در كثرت مال مي جويند.

رضايت خود را در مبارزه با نفس نهاده ام ولي مردم آنرا در رضايت نفس مي جويند.

راحتي را در بهشت نهاده ام ولي مردم آنرا در دنيا ميجويند
2.9K viewsedited  06:07
باز کردن / نظر دهید
2023-06-06 13:38:47 توصیه شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی(ره)

از حضرت آیة الله موسی شبیری زنجانی نقل شده است كه: در سفری كه امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدّس رفته بودند، در صحن حرم امام رضا (علیه السلام) با سالك الی الله، حاج حسنعلی نخودكی اصفهانی مواجه می‌شوند. امام كه در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت، وقت را غنیمت می‌شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودكی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم شما در بقعه شیخ حرّ عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه كار دارید؟
امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(علیه السلام) كرد و گفت: تو را به این امام رضا (علیه السلام) اگر (علم) كیمیا داری به ما هم بده؟
حاج حسنعلی نخودكی كه رضوان خدا بر او باد، انكار به داشتن علم كیمیا نكرد، بلكه به امام فرمودند:
اگر ما «كیمیا» به شما بدهیم و شما تمام كوه و در و دشت را طلا كردید، آیا قول می‌دهید كه به جا استفاده كنید و آن را حفظ كنید و در هر جائی به كار نبرید؟
امام خمینی(ره) كه از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفكری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

حاج حسنعلی نخودكی كه این را از امام شنید فرمود حالا كه نمی‌توانید «كیمیا» را حفظ كنید من بهتر از كیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این كه:

بعد از نمازهای واجب یك بار «آیة الكرسی» را تا «وهو العلی العظیم» می‌خوانی.
و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را می‌گویی .
و بعد سه بار سوره توحید را می‌خوانی.
و بعد سه بار صلوات می‌گویی.
و بعد سه بار این آیه مباركه را می‌خوانی که از كیمیا برایت بهتر است:
«... وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب - وَ مَن یَتَوَكلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛‌(طلاق، 2-3)
(هر كس تقواى الهى پیشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم می‌كند. و او را از جائى كه گمان ندارد روزى مى‌دهد، و هر كس بر خداوند توكل كند كفایت امرش را مى‌كند، خداوند فرمان خود را به انجام مى‌رساند، و خدا براى هر چیزى اندازه‌اى قرار داده است).

منبع: مجله بشارت، ش 58

↶【به ما بپیوندید 】↷
@eejaz786
2.9K views10:38
باز کردن / نظر دهید
2023-06-06 13:38:24

حضرت امام رضا (علیه‌السلام)
   به یونس بن عبدالرحمن فرمودند :

ای یونس ! وقتی امام تو ، از تو راضی باشد ، تو را چه باک که مردم درباره‌ی تو چه می‌گویند.

ای یونس ! اگر در دست تو طلا باشد و مردم تصور کنند که کلوخ (یا سنگ و خاک) است ، آيا قضاوت مردم ، ارزش طلا را مى‌کاهد؟

عرضه داشت : خير .

امام رضا (علیه السلام) فرمودند :اگر در دست تو کلوخی باشد و مردم بگويند که در دست تو طلا است ، آيا داوری مردم به آنچه که در دست توست ، قيمت می‌دهد؟
گفت : خير .

فرمودند : يونس ! اگر امام عصر تو از تو راضى بود و تمام دنيا با تو بد باشد ، نبايد تأثيری در روحيه تو بگذارد ، چون قضاوت مردم ، قيمت و ارزش تو را پايين نمى‌آورد .

بحار الأنوار ، ج ۲ ، ص ۶۶ .

‌‌‌‌@eejaz786
2.1K views10:38
باز کردن / نظر دهید