خوزستان ما
آنقدر وامدار خوزستانیم که واماندیم از این ناسپاسی و کوبش چماقِ "همینه که هست" حتی بر سر و دوش و دست و دهان خوزستان. خوزستان چرا فکر نمیکردیم دشنهی آنانی بر جگرت بخورد که هنوز با سرود مصادرهشدهی نبود ممد، سینه میزنند. دلخوش میبودیم اگر خوزستان تافتهای جدابافته باشد، و کرمانشاه و ایلام و کردستان نیز.
نسبت ما با شما در تجربهی جنگ، عموم و خصوص مطلق است. یعنی همهی آنچه بر سر ما آمد بر سر شما نیز آمد ولی همهی آنچه بر سر شما آمد هرگز و هرگز، هرگز بر سر ما نیامد. ما میدانیم، گرچه ندیدهایم دیدهها و نشنیدهایم شیونها و نچشیدهایم چاشنی خردلها در گلوی شما را. حتی تصورش جان میکاهد و هراس میآورَد و نیستی.
ما شرمساریم با هر جرعه آبی که مینوشیم گویی گناه میکنیم و خطا.
خوزستانِ ما، ببخش که ما نه صاحب زریم نه صاحب زور حتی نه صاحب صدا تا به دردت بخوریم. چه کنیم که باز هم "لب کارون چه گلبارون" شود.
خوزستان بمانی تا زمان هست برای مردمت برای ما و برای ایران، ایران تو ایران ما.
@effat_amani