2021-05-28 00:11:17
در پنجره وضع روزگار عالی بود
از پنجره کوچه غرق خوشحالی بود
.........….....................................
در مصرع قبل جای او خالی بود
می خواست که روزگار تغییر کند
تعبیر من از بهار تغییر کند
شن ریخت درون ساعت دیواری
تا نحوه ی انتظار تغییر کند
آن لحظه که چشم بسته را باز کنم
یک قصه ی عاشقانه آغاز کنم
من روبه روی آینه ها آمده ام
تا پشت سرم تورا ورانداز کنم
هرچند دلم پر است از رویایت
خالی ست در این شب بهاری جایت
دارم همه را یکی یکی می شمرم
طومار شده ... نامه ندادن هایت
احسان افشاری
2.0K views21:11