شوریدن علیه اضطراب کنکاشی بر مساله موقتیسازی نیروی کار پدر | انکار
شوریدن علیه اضطراب کنکاشی بر مساله موقتیسازی نیروی کار
پدرام امیریان
چکیده:
هنگامی که سالها پیش از این، رییس کل بانک جهانی ضمن توصیههایی برای آزادسازی هرچه بیشتر اقتصاد کشورها، از عبارت «فرآیندهای منعطف استخدام و اخراج» استفاده میکرد، شاید تصور نمیشد که ابعاد همین کلیدواژه به ظاهر ساده، تا چه میزان بر سرنوشت نیروی کار تاثیرگذار باشد.
در ایران اما، آمارهایی تکاندهنده از موقتیبودن قرارداد بیش از ۹۵ درصد نیروی کار کشور در پایان دهه نود، دست کم یک واقعیت را آشکار میسازد و آن هم اینکه مساله امنیت شغلی، حالا یک بحران واقعی در روابط کار محسوب میشود.
در پرسش از ارتباط میان موقتیسازی با خصوصیسازی، ماجرا سادهست: خریدار (بخش خصوصی) از فروشنده اموال و بنگاههای عمومی (دولت) انتظار دارد تا شرایط قرارداد را برای او «جذاب»تر کند. خصوصا آنکه میدانیم در این معامله با یک فروشنده عادی مواجه نیستیم، فروشنده اینجا حالا نه یک شخص حقیقی بلکه بزرگترین شخص حقوقی یعنی دولت است، آن هم با در اختیار داشتن تمامی ابزارهای قانونی، اجرایی و قضایی. تقریبا نمونهای از اجرای برنامههای خصوصیسازی در جهان را سراغ ندارید که همراه آن پدیده «موقتیسازی» نیروی کار مشاهده نشود. موقتیسازی قرارداد کار، به این معنا هم بذر خصوصیسازی است هم محصول آن.
نیروی کار ایران در سالهای اخیر، شورشی علیه اضطراب ناشی از سلب اصلیترین حق کارگری یعنی امنیت شغلی را به گونهای معنادار آغاز کرده است. هجوم خزنده دولت و بازار علیه داشتههای کارگران، حالا به حدی رسیده که چالشهای «روابط» ناشی از قرارداد کار، تبدیل به ستیز بر سر بازپسگیری اصل «قرارداد کار» از خلال مقاومتهای کارگری شده است.