Get Mystery Box with random crypto!

ریشه دشمنی آمریکا کجاست چکیده :جواد ظریف اخیرا در مصاحبه با | مطالعات راهبردی آمریکا

ریشه دشمنی آمریکا کجاست

چکیده :جواد ظریف اخیرا در مصاحبه با یکی از روزنامه ها در پاسخ به این سوال که آیا اصرار دارید با امریکا دشمن دائمی باشیم گفت:" من از کلمه دشمن هیچ‌وقت استفاده نمی‌کنم." وزیر خارجه در ادامه این مصاحبه "هویت" را مبنای اختلاف دو کشور برشمرده و می گوید.:" امریکا ماهیت و هویتی دارد وما هم هویتی...

جاوید قربان اوغلی

چهره بی‌نقاب سیاست ایران در مورد رابطه با آمریکا بر دو پایه اساسی بنا شده است.نخست ، آمریکا دشمن واقعی ایران است. دوم، هر گونه انعطاف در مقابل این دشمن خیانت به آرمان های انقلاب است.این دو اصل،هرگونه باب تعامل، گفتگو، مذاکره ، دیپلماسی و اندیشیدن درباره راه کارهای عبور از پل دشمنی با آمریکا را از بین برده است. ریشه این دشمنی کجاست؟

در پاسخ به این سوال گمانه های ذیل را می توان مطرح کرد.یکی از این دلایل،”اعتقادی” است.امریکا تندیس و نماد ” استکبار جهانی ” است و به حکم عقل سازش با او جایز نیست. عامل دیگر”سابقه تاریخی” و پیشینه آمریکا در ایران است.اقداماتی همچون طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت قانونی مصدق و در سال های بعد از آن حمایت از همه جانبه از پهلوی دوم.

دلیل اول از آن جهت سست و بی پایه است که اساسا جایگاه باورهای مذهبی در تعریف کلاسیک روابط کشورها غیر قابل اعتناست. البته این عامل می تواند در چارچوب های دیگر به عنوان فاکتوری در سطح روابط ارزیابی شود ولی توجیه قابل قبولی بر عدم ابطه نیست. مضافا اینکه کشورهایی مانند چین و روسیه که با پیشینه های الحادی کمونیستی اعتقادی به مذهب ندارند ، روابطی گسترده با ایران و بسیاری دیگر از کشورهای مسلمان برخوردارند.

در بیان عامل دوم نیز باید آن را به عملکرد روسیه در ایران تسری و پاسخی بدان داده شود. پیشینیه روسیه در برابرایران به لحاظ تاریخی با قراردادهای ترکمانچای وگلستان ،اشغال بخش های وسیعی از کشور نیازمند پاسخی مستدل است.کما اینکه انگلیسی ها نیز چنین سابقه تاریخی در ایران دارند.لذا “سابقه تاریخی” نیز دلیل مستدلی در تبیین دشمنی ایران و آمریکا نیست.از منظر تاریخی نهضت و انقلاب اسلامی ، جمله تاریخی بنیانگذار جمهوری اسلامی “آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلید‌تر” نیز موید این مساله است.

خصومت بی پایان با امریکا ازمنظر عقلی و دینی قابل توجیه نبوده و برهانی بر آن مترتب نیست و برداشتی صرفا سیاسی است.مبارزه با ظالمین ومترفین و مستکبرین شامل همه مظاهر کفر از جمله روسیه وچین هم می شود.جنایت روسیه در چچن و یا چین با مسلمانان ایغور را با کدام منطق شرعی، اخلاقی و انسانی می توان توجیه کرد؟ همان طور که چشم پوشی و ملاحظه مصالح کشور برغم توصیه دینی وصراحت قانون اساسی درحمایت از مظلومان ومسلمانان در اقدامات چین و روسیه و خصومت بی پایان با آمریکا در حمایت از رژیم جنایتکار صهیونیستی، استانداردی دوگانه و غیر قابل قبول است.طرفه آن که همان دو کشور روابط سیاسی ، اقتصادی و حتی نظامی بسیار محکمی با رژیم اسراییل داشته و در خوشبیانه ترین شکل حمایت لفظی از فلسطین و رفتاری بعضا متفاوت در مجامع بین المللی دارند..

جواد ظریف اخیرا در مصاحبه با یکی از روزنامه ها در پاسخ به این سوال که آیا اصرار دارید با امریکا دشمن دائمی باشیم گفت:” من از کلمه دشمن هیچ‌وقت استفاده نمی‌کنم.” وزیر خارجه در ادامه این مصاحبه “هویت” را مبنای اختلاف دو کشور برشمرده و می گوید.:” آمریکا ماهیت و هویتی دارد وما هم هویتی داریم.این دوهویت با هم اختلاف‌های ذاتی دارند.امریکا دوست دارد ما تبدیل به موجودیت دیگری شویم و تمدن خود را کنار بگذاریم.”. تا جایی که به یاد دارم ، ضمن پذیرش رفتارهای گستاخانه آمریکا در باره انقلاب و جمهوری اسلامی ، تا کنون مطالبه ” تغییر هویت” از سوی آمریکا در جایی ثبت نشده است.

علی مطهری نیز در یادداشتی به درستی گفته است آمریکاستیزی هدف انقلاب نبود. بلکه تنها یک وسیله در مسیر انقلاب بود.اما متاسفانه امروز این مساله تبدیل به یک هدف شده است.امروز بخش عظیمی از انرژی، منابع ، اهداف و آرمان های انقلاب، در سبد دشمنی با آمریکا قرار داده شده وهرکس شعارهای تندتری در این مسیر سر دهد، ظاهرا مقرب تراست و این اصل که منافع ملی اصل اساسی در کشورداری است و کشورها، دوست یا دشمن دائمی ندارند بلکه منافع کشورها تعیین کننده نوع رابطه با کشورهای جهان است، به بوته نسیان سپرده شده است.

به نظر می رسد موضوع ” تعامل با آمریکا ” به جناح بندی های سیاسی کشور سنجاق شده و اختلاف در این است که چه جناحی صلاحیت و اهلیت مذاکره با شیطان بزرگ را دارد. و در همین راستا تصمیم های کلان کشور نیز بر اساس همین جناح بندی های سیاسی اتخاذ می شود.مساله FATF، نمونه روشن برای اثبات این مدعا است.

ادامه