Get Mystery Box with random crypto!

از مرزهای تکامل چه خبر؟ «علم واقعی می‌تواند بسیار عجیب‌تر از | تکامل و فلسفه

از مرزهای تکامل چه خبر؟

«علم واقعی می‌تواند بسیار عجیب‌تر از داستان‌های علمی‌-تخیلی باشد؛ و بسیار جذاب‌تر.» استفن هاوکینگ

کسی که آخرین اخبار علوم را رصد کند بر این گفته‌ی هاوکینگ صحّه می‌گذارد. جهانی بس پیچیده، با اسرار ناشناخته -به هر نوعی که در قالب مدل‌های دانشمندان قالب‌گیری شود- همیشه چیز بیشتری برای فردای ما در چنته دارد تا باز شگفت‌زده‌مان کند. پیچیده‌ترین مدل‌های دانشمندان، که البته نسبت به آنچه در خودِ جهان می‌گذرد بس ساده‌انگارانه‌اند، یگانه روزنه‌ی ما در انکشاف شگفتی‌های جهان مادی‌اند. این مدل‌ها دریچه‌هایی مبهم را به روی ما می‌گشایند تا در عمق بی‌انتهای هستی شناور شویم. دریچه‌هایی که گاه بیش از آنکه مسأله حل کنند مسائل جدیدی می‌آفرینند. یافته‌های نوین زیست‌شناسی تکاملی به نحوی متواتر پرسش‌هایی را پیش روی دانش‌پژوهان قرار می‌دهند: مهمترین آنها اینکه سازوکارهای تغییرات در گونه‌های زیستی، در تاریخ درازآهنگ حیات چگونه بوده‌است؟

مدل‌های جدید عرضه شده توسط دانشمندان دو دسته‌اند.
الف. مدل‌های جدید گاه مدل‌های قبلی را کاملاً کنار می‌نهند. (در این حالت بسیار می‌شنویم که عرضه‌کنندگان مدل‌های جدید، مدل‌ها قبلی‌ را ساده‌انگارانه می‌خوانند؛ یعنی همان مدل‌هایی را که چند سال پیش حیرت همگان را برانگیخته بودند!)
ب. مدل‌هایی که در مدل‌های قبلی جرح و تعدیل‌هایی ایجاد می‌کنند و نه آنکه آنها را کاملاً کنار نهند. (تفاوت این دو حالت به درجه است. در حالت دوم نیز مدل قبلی کنار نهاده می‌شود اما شباهت مدل جایگزین، با مدل قبلی، آنقدری زیاد است که ذهن ما راحت‌تر است آن را جرح و تعدیلی در مدل کنار نهاده شده بیانگارد.)

مانند چند پست قبلی، در ادامه سلسله گزارش‌های مختصری از آنچه در مرزهای زیست‌شناسی تکاملی می‌گذرد خواهد آمد. داده‌هایی که با در کنار هم قرار گرفتن می‌توانند به تغییرات مفهومی در ساختار نظریه‌ی تکامل بیانجامند؛ کما اینکه از زمان خود داروین نیز تاکنون، شاهد تغییرات مستمری در ساختار نظریه‌ی تکامل بوده‌ایم.
با پیگیری این دسته از داده‌ها، عملاً با تغییرات مفهومی نظریه‌ی تکامل آشنا می‌شویم و در جریان تغییرات و برداشت‌های نوین زیست‌شناسان از فرایند تکامل قرار می‌گیریم. ذکر دو توضیح جانبی در خواندن این یافته‌ها لازم است.

توضیح نخست، بیان نکته‌ای روش‌شناختی و معرفت‌شناختی است. نتایج داده‌های علمی که حتی در معروف‌ترین نشریه‌های علمی نشر یافته‌اند گاه در بازآزمایی تکرار نمی‌شود. به این پدیده که امروزه به بحرانی در علوم آزمایشی منجر شده «بحران تکرارپذیری» گویند. بنابراین همزمان که می‌آموزیم در بازاندیشی‌ در دانسته‌های قبلی سهل‌گیر باشیم، می‌آموزیم که آنقدر نیز سهل‌گیر نباشیم که درستی هر داده‌ی نشریافته را که مبطل آراء قدیمی است، خطاناپذیر انگاریم: همانطور که نظریه‌های ما خطاپذیرند امکان خطا در داده‌ها نیز وجود دارد. با در نظر داشتن این نکته است که باید یافته‌های جدید علمی را خواند. این خود تمرینی برای زیستن در جهانی با داده‌های نامطمئن است: هر داده‌ای را جدی نگیریم؛ مگر آنکه به تواتر نتایج آن راستی‌آزمایی و تکرار شود. احتیاط را سرلوحه‌ی کار قرار دهیم و منتظر تکرار پژوهش‌ها بمانیم. البته این مانعی جدی از لذتِ دانستنِ یافته‌های جدید نیست.

کافی‌ست بدانیم اگر به دنبال یقین هستیم، علوم تجربی جای مناسبی برای یافتنش نیست. (و اگر علوم تجربی جای مناسبی برای رسیدن به یقین نباشد، کجاست آن جای مناسب؟) اما علوم تجربی چیزی برتر از یقین به ما می‌دهد: تواضع. چیزی که در جهان امروز بیش از یقینِ در پیش‌انگاشته‌ها به آن نیازمندیم.

توضیح دوم، بیان نکته‌ای اجتماعی و سیاسی است. معروف است که اعضاء حلقه‌ی وین در اوج نابسامانی‌های سیاسی حاکم بر اروپا در دهه‌های نخست قرن بیستم، صرفاً برای خواندن تراکتاتوس ویتگنشتاین جلسات بسیار منضبطی داشتند: فعالیتی کاملا انتزاعی بدون درنظر گرفتن پیامدهای عملی آن. این در حالی بود که برخی از این عده، کنش‌گران صاحب‌نام سیاسی بودند. امروزه نیز نیاز است به سیاق اعضاء حلقه‌ی وین، در هنگامه‌ی بحران‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، توجه به علم محض در جامعه فراموش نشود. نکته‌ اینجاست که این گونه فعالیت‌ها، پیامدهای غیرمستقیم اجتماعی نیز دارند. آگاهی از روند تکامل در علم از بهترین ابزارهای مقابله با جزم‌اندیشی در جامعه است. با پیگیری تغییرات علمی به نحوی ضمنی می‌آموزیم جزم‌اندیش نباشیم و این خود گامی است برای گذار به مردم‌سالاری و برخورداری از زیستِ بهتر. از منظری تکاملی، لذتِ دانستنِ بی‌غرض را غرضی است اجتماعی(!): تمرینی در بازاندیشی مداوم در آنچه به آن یقین داریم. چنین ذهنیتی، که پیش‌نیاز رفع خطا و حرکت به سوی افزایش به‌زیستی است، یکباره ایجاد نمی‌شود.

هادی صمدی
@evophilosophy