Get Mystery Box with random crypto!

تکامل و فلسفه

لوگوی کانال تلگرام evophilosophy — تکامل و فلسفه ت
لوگوی کانال تلگرام evophilosophy — تکامل و فلسفه
آدرس کانال: @evophilosophy
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 5.97K
توضیحات از کانال

درس‌گفتارها و نوشته‌هایی کوتاه در «تکامل و فلسفه»
نگاهی تکاملی به شکوفایی و خوب‌زيستن

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2021-10-21 20:51:25 معنای «کور بودن» فرایند انتخاب طبیعی

این پرسش را که «چگونه انتخاب طبیعی، به عنوانی فرایندی کور، می‌تواند طرح‌های پیچیده، عجیب، و زیبا را در جهان زیستی به‌وجود آورد؟» بسیار شنیده‌ایم. در پاسخ، به جای طرح بحثی فلسفی، عرضه‌ی مثالی ملموس کمک می‌کند تا «تصادفی بودن» را با «بدون علت بودن» اشتباه نگیریم.

فرض کنید می‌خواهید از سیمی سفت به عنوانِ آنتنِ تلویزیون‌ بهره گیرید تا مسابقه‌ی فوتبالی را ببینید. جهت سیم را به کدام سمت می‌گیرید؟ مشخصا به نحوی کاملا کور، یعنی تصادفی، آن را در سمتی از جهت‌های فضایی قرار می‌دهید. اگر صفحه‌ی تلویزیون به خوبی تصویر را به نمایش در آورد که بسیار عالی! بخت یار شما بوده که در اولین اقدام موفق شده‌اید. البته بعید است در اولین اقدام موفق شوید. بنابراین باز هم به نحوی تصادفی آن را در جهات مختلف فضایی تکان می‌دهید، و احتمالا خم‌هایی تصادفی هم در سیم ایجاد می‌کنید، و از میان حالت‌های مختلف، آن را که بهتر باشد انتخاب می‌کنید.

حالا اگر کسی بپرسد «از کجا می‌دانستی که این حالت خاص جواب می‌دهد» چه خواهید گفت؟ احتمالا به سادگی می‌گویید «نمی‌دانستم! در راه آزمون و خطا به این طرح رسیدم». و اگر پرسش‌کننده اصرار داشته باشد که مگر می‌شود تصادفی به راه‌حل رسیده باشید احتمالا خواهید گفت «البته فقط «تغییرات» را تصادفی ایجاد کردم و بعد در هر مرحله از میان‌ حالت‎‌های به‌وجود آمده بهترین را «انتخاب» کردم. بنابراین «تمامی» فرایند طراحی کور نبوده است.»

برای اینکه مثال ما به آنچه انتخاب طبیعی انجام می‌دهد شبیه‌تر باشد اجازه دهید به سراغ مثالی واقعی از طراحی یک آنتن توسط ناسا برویم. (تذکر: به منطق حاکم بر کار توجه کنید. اعداد واقعی نیستند.)

آنتنی که تصویر آن را در بالا می‌بیند ( ) به آنتن‌ تکامل‌یافته موسوم است که ناسا از آن در سال 2006 برای یکی از فضاپیماهای خود بهره گرفت. مهندسان ناسا به سادگی کاری را که شما در مورد تلویزیون انجام دادید انجام دادند: به این ترتیب که 10 آنتن را، تصادفی، به شکل‌های متفاوتی خم کردند؛ آنها را برای سنجش قدرت آنتن‌دهی امتحان کردند؛ بدترین‌ها را حذف؛ و بهترین‌ها را برحسب موفقیت در آنتن‌دهی رتبه‌بندی کردند. از آنکه رتبه‌ی نخست را کسب کرد 5 مورد، از آنکه رتبه‌ی دوم را داشت 3 مورد، و آنکه رتبه‌ی سوم را داشت یک مورد نمونه‌سازی کردند. (در معنای زیست‌شناسی به آنتن‌های بهتر اجازه‌ی تولیدمثل ناهمسان دادند؛ یعنی هر کدام بهتر بود بچه‌های بیشتری به‌وجود آورد.) اما از آنجا که تولیدمثل در جهان زیستی کاملا دقیق نیست در هر کدام از آنتن‌های به‌وجود آمده در نسل جدید اندکی تغییر ایجاد کردند تا دقیقا مانند والد خود نباشد. چگونه؟ باز هم در جهت‌هایی کاملا تصادفی. 9 آنتن نسل جدید، بعلاوه‌ی بهترین آنتن نسل قبل را، به عنوان 10 آنتن جدید مجدد آزمون کردند؛ باز بدترین‌ها را حذف، و به بهترین‌ها بر حسب کارآمدی، اجازه‌ی تولیدمثل ناهمسان، همراه اندکی تفاوت در زادگان دادند. پس از چندین بار تکرار این فرایند به آنتنی رسیدند که تصویر آن را در بالا می‌بینید.

طراحی این آنتن به نحوی ملموس نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با به کارگیری اصل انتخاب طبیعی، بر روی تغییرات کور، آنتنی طراحی کرد که بهتر از هر آنتن از پیش‌طراحی‌شده‌ای عمل کند. و فقط فکرش را کنید که چگونه مهندسی می‌توانست بدون بهره‌گیری از اصل انتخاب طبیعی به این طرح عجیب پی ببرد.

اما وقتی فقط نتیجه‌ی نهایی را ببینیم و از فرایند ساخت اطلاعی نداشته باشیم باورش برایمان سخت است که آنتن مشاهده شده بدون طراحی اولیه به‌وجود آمده باشد. جالب آنکه این طرح منحصر به فرد نیست و در اجراهای دیگر، طرح‌های عجیب دیگری نمایان می‌شوند. (همانطور که در سرشاخه‌های درخت حیات نیز با انبوهی از اَشکال زیستی مواجه هستیم.)

همانطور که ملاحظه می‌فرمایید معنای «کور» در تکامل تنها آن است که کار بدون طرحی اولیه آغاز شده است؛ و نه آنکه تغییرات به نحوی خودبخودی و بدون علت به‌وجود آمده‌اند.

(ممکن است بگوییم اما خود همین فرایند به کار گرفته شده توسط ناسا مطابق «طرحی» انجام شده است. زیست‌شناسان با این تعبیر از «طرح» مخالفتی ندارند و نام آن را «اصل (یا الگوریتم) انتخاب طبیعی» گذاشته‌اند. اینکه خود این الگوریتم از کجا آمده است پرسشی قابل‌ تأمل است که بحث‌های جالبی را در فلسفه و الهیات پیش می‌کشد.
همچنین پرسش دیگری نیز مطرح است که این‌بار خود زیست‌شناسان به آن توجه دارند: اینکه آیا همه‌ی طراحی‌های مشاهده شده در طبیعت «صرفا» توسط این الگوریتم به‌وجود آمده‌اند؟ به عبارت دیگر قدرت انتخاب طبیعی چقدر است؟)

هادی صمدی
@evophilosophy
13.1K viewsedited  17:51
باز کردن / نظر دهید
2021-10-21 20:51:09
آنتن تکامل یافته‌، تولید شده توسط ناسا در سال ۲۰۰۶ توسط الگوریتم انتخاب طبیعی
9.0K views17:51
باز کردن / نظر دهید
2021-10-18 19:43:20 فصل چهارم کتاب فلسفه زیست‌شناسی:
سطح انتخاب

هادی صمدی
@evophilosophy
5.0K views16:43
باز کردن / نظر دهید
2021-10-06 19:16:14 فصل سوم کتاب فلسفه زیست‌شناسی: کارکرد و سازش

هادی صمدی
@evophilosophy
5.9K views16:16
باز کردن / نظر دهید
2021-09-29 21:25:02 فصل دوم کتاب فلسفه زیست‌شناسی:
تکامل و انتخاب طبیعی

هادی صمدی
@evophilosophy
6.6K views18:25
باز کردن / نظر دهید
2021-09-27 17:21:41 فصل نخست کتاب فلسفه زیست‌شناسی:
چیستی فلسفه زیست‌شناسی

هادی صمدی
@evophilosophy
6.5K views14:21
باز کردن / نظر دهید
2021-09-03 11:57:44 منشاء همه‌گیری کرونا: انتقال از جانور یا نشت از آزمایشگاه؟

با وام گرفتن مثالی از برتراند راسل، ابتدا اشاره‌ای کنیم به تفاوت امکان و احتمال. آیا «امکان دارد» جسمی به‌شکل قوری بر گِردِ سیاره‌ی مشتری در حال گردش باشد؟ همینکه توانسته‌ایم این حالت را تصور کنیم پس «منطقا» چنین امکانی منتفی نیست. اما فرض کنید فردی می‌خواهد این امکان را مبنایی برای عمل قرار دهد و مثلا در مسابقه‌ای تلویزیونی شرکت کند. کدام گزینه را انتخاب کند تا برنده‌ی جایزه شود: الف: قوری‌ای بر گِردِ مشتری در حال گردش است؛ ب: هیچ قوری‌ای بر گرد مشتری نمی‌گردد؟ اگر گزینه‌ی دوم را انتخاب کند‌ به این معنا است که هرچند گزینه‌ی نخست را منطقا ناممکن نمی‌داند اما «نسبت به گزینه‌ی رقیب» وقوع آن را چندان محتمل نمی‌داند.

از آغاز همه‌گیری کووید 19، در باب خاستگاه ویروس کرونا فرضیه‌های متعددی مطرح شد:

فرضیه‌ی یک: ویروس به نحوی طبیعی از جانوری مانند خفاش یا پانگولین به انسان منتقل شده است.
فرضیه‌ی دو: ویروس از یک آزمایشگاه ویروس‌شناسی در ووهان نشت پیدا کرده است.
فرضیه‌ی سه: چینی‌ها ویروسی طبیعی را به‌قصد وارد کردن ضربه‌ای به اقتصاد آمریکا دستکاری کرده‌اند.
فرضیه‌ی چهار: آمریکایی‌ها ویروسی طبیعی را برای وارد کردن ضربه‌ای به اقتصاد چین دستکاری کرده‌اند.
و برخی فرضیه‌ها‌ی دیگر.

همه‌ی این فرضیه‌‌ها «منطقا ممکن» اند، اما آیا همه‌ی این فرضیه‌ها محتمل نیز هستند؟ به عبارتی دیگر کدامیک را باید جدی گرفت و مبنای عمل قرار داد؟ مشخص است که اگر از عرضه‌کننده یا طرفدار فرضیه پرسش کنیم فرضیه‌ی خود را محتمل‌تر از سایرین می‌داند.

دانشمندان در این موارد شواهد له و علیه فرضیه‌ها را وزن‌دهی می‌کنند و بر آن اساس دست به گزینش می‌زنند. در این‌باره، وزن شواهد علیه فرضیه‌های توطئه‌آمیزی مانند فرضیه‌های سه و چهار آنقدر زیاد بود که از ابتدا نیز اجماع دانشمندان بر نادیده گرفتن آنها بود. البته می‌دانیم از آنجا که اطلاعات نادرست با‌سرعتی بسیار بیشتر از واقعیت‌ها در شبکه‌های اجتماعی پخش می‌شوند این تئوری‌های توطئه نیز با سرعت فراوان در شبکه‌های اجتماعی در حال انتشارند و برخی دولتمردان نیز در جهت منافع خود، که عموما سیاسی، اقتصادی، یا ایدئولوژیک هستند (و نه علمی) از آنها بهره می‌برند.

از منظر اکثریت دانشمندان فرضیه‌ی نخست محتمل‌ترین امکان بود اما تعداد قابل توجهی از ایشان نیز پیدا شدند که گزینه‌ی دوم را محتمل‌تر ارزیابی می‌کردند. وقتی تعداد مخالفان قابل توجه شود به معنای آن است که دانشمندان باید فرضیه‌ی رقیب را جدی بگیرند.

برای داوری میان این دو فرضیه تیمی متشکل از 21 دانشمند (10 آمریکایی، 5 بریتانیایی، 2 استرالیایی، و چهار نفر از چین، نیوزلند، اتریش، و کانادا با تنوعی از تخصص‌ها از جمله ویروس‌شناسی، ژنتیک انسان، بیماری‌های عفونی، زیست‌شناسی تکاملی، زیست‌شناسی محیط زیست، میکروبیولوژی، ایمونولوژی و ...) کلیت داده‌های موجود را وزن‌دهی کرده‌ و به این نتیجه رسیده‌اند که فرضیه‌ی نخست بسیار محتمل‌تر از فرضیه‌ی دوم است. (لینک مقاله که در شماره‌ی آتی ژورنال Cell چاپ می‌شود در زیر آمده است.)

آیا دانشمندان فرضیه‌ی نخست را ثابت کرده‌اند؟ خیر. در علم چیزی اثبات نمی‌شود. نویسندگان مقاله نیز ضمن ممکن، اما نامحتمل خواندن فرضیه‌ی دوم در پرتو «شواهد در دست» اولی را «نسبت به دومی» محتمل‌تر دانسته‌اند. همواره امکان دارد داده‌های جدیدی کشف شوند یا فرضیه‌های جدیدی رخ نمایند و نتیجه‌ی این مقاله را کنار نهند. اما تا آن زمان معقول است که یافته‌های این مقاله را مبنای عمل قرار دهیم.

همانطور که در این مثال می‎بینیم چنین ارزیابی‌هایی محصول «کار جمعی» دسته‌ی بزرگی از دانشمندان با تخصص‌های «متنوع» است. عقلانی عمل کردن آن است که محتمل‌ترین گزینه (که دسته‌ی متکثری از متخصصان آن را محتمل‌تر تشخیص داده‌اند) مبنای عمل قرار دهیم. چنین عملی مصون از خطا نیست اما دولتمردانی که چنین عمل ‌کنند در دراز مدت خطاهای کمتری مرتکب می‌شوند.

لازم به ذکر است همواره برخی دانشمندان حاشیه‌ای نیز هستند که با اجماع‌ها مخالفند. از منظری معرفت‌شناختی وجود آنها غنیمتی‌ست برای علم، و نباید صدای ایشان را خاموش کرد. نکته اینجاست که تصمیم‌سازان سیاسی باید مبنای عمل خود را «خرد جمعی» دانشمندان قرار دهند و نه فرضیه‌های ناآزموده‌ی چنین دانشمندان حاشیه‌ای. اگر صدای حاشیه‌ای بهره‌ای از واقعیت داشته باشد به مرور جای خود را در علم باز می‌کند.

هادی صمدی
@evophilosophy


https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0092867421009910
13.8K viewsedited  08:57
باز کردن / نظر دهید