Get Mystery Box with random crypto!

کجای سینه‌ام پنهان کنم اندوه دوری را که می‌خواهم بچاکانم گریب | آتشکده ی شعر

کجای سینه‌ام پنهان کنم اندوه دوری را
که می‌خواهم بچاکانم گریبان صبوری را

مرا کافیست دیدارت برای زندگی کردن
مسافر می‌برد همراه اسباب ضروری را

در آغوشم بگیر و جانپناه بی‌کسی‌ام باش
نگیر از ماهی تنهای خود تنگ بلوری را

برای گرمی بازار خود بازی نکن با من
به خوبی می‌شناسم معنی لبخند صوری را

اگر صد سال در رویا تماشایت کنم بس نیست
نمی‌خواهم به جز هر لحظه دیدار حضوری را

تو خورشیدی و از دوری تو دور خودم گشتم
به دور از گرمی‌ات طی کرده‌ام صد سال نوری را

دلم فانوس جانسوز است در تاریکی مطلق
تحمل می‌کنم بی‌تو غم زندان زوری را

ببر با خود دلم را و رها کن جسم سردم را
ندارم طاقت دلتنگی و آتش به گوری را

@fanosmehr70
#حسین_رمضانپور