ғᴀʀғᴀʀɪᴍᴏ (:

2021-11-19 23:08:11 تو واسه من دوست داشتنی ترین ادم روی زمینی.. باز کردن / نظر دهید

2021-11-19 21:10:48 امیر بی توجه به لوس بازیم گفت:«آقای شرقی شما برین سرکلاس تا من مشکلمو با خانوم سلطانی حل کنم.» سعید بی چون و چرا رفت سرکلاس و مارو تنها گذاشت. امیر نگاهی به سرتاپام انداخت و گفت:«خوب ازت استفاده کرده ها ولی انگار برات مهم نیست!» حیرت زده نگاهی به امیر انداختم… باز کردن / نظر دهید

2021-11-19 09:31:48 حق گفت منم دقیقا به همین دلایل چندید ساله از محرم شدید بدم میاد

@farfrim باز کردن / نظر دهید

2021-11-19 00:30:14 هنوزم دوست دارم، اما هر جور که نگا میکنم، میبینم دیگه واسه یه رابطه دونفره، نمیتونم ینفره تلاش کنم.. باز کردن / نظر دهید

2021-11-19 00:30:03 باز کردن / نظر دهید

2021-11-18 23:30:39 00:00 باز کردن / نظر دهید

2021-11-18 19:30:11 زهرا سری تکون داد و از اتاق بیرون رفت. خوش به حالش. حداقل زندگی اون هرچقدر سخته باز آبرو داره، شرف داره، اما من چی...؟ مثل یه مرده ی متحرک بودن خیلی بهتر از ادامه دادن به این زندگیه مزخرفه. معلوم نیست زندگیه یا مسخره بازی! دستمو روی قلبم گذاشتم و زیرلب گفتم:«به… باز کردن / نظر دهید

2021-11-18 17:13:17 با لجاجت سرمو تکون می دادم تا لباشو جدا کنم که محکم تر میک زد و گاز گرفت. انقدر محکم لبمو گاز گرفت که احساس کردم طعم خون توی دهنم پخش شد. با یه دستش دوتا دستمو بالای سرم نگه داشت و با دست دیگش توی یه حرکت لباسمو توی تنم جر داد. هرکی بدنمو تکون می دادم بی… باز کردن / نظر دهید