قلب یخی

2017-08-09 17:48:15 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 17:46:43 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 17:27:35 @Faryad1111 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 15:57:42 تو مَرا كُشتى مَگر چه كرده بودم با تو؟
بجز اينكه كعبه ام بودى و من به دُورِ تو...


#arezu
@Faryad1111 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 15:56:34 صدايِ سكوت ستاره هاي بي نور و تابان درشب
پرادوكس كوچكيست در مقابل بي تو مردن من درحالي كه نفس ميكشم
#arezu
@Faryad1111 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 15:54:28 زن ها ميگويند "ميروم"
تا تو غيرتى شَوى، تا فرياد بكشى، بچه شوى
تا بشنوند كه "نميگذارم برَوى!"

اما هرگاه ديگر با تو بحث نكرد،
هر گاه كه سكوتش طولانى شد و قهوه اش سرد
فريادَش خفه شد و قدم زدن هايش وقت و بى وقت
هرگاه سيگارش بيشتر شد و ديگر گريه نكرد
به ديوانه بودن هايت نخنديد،
نگاهش دور شد و لحنِ غمگينش آرام
بدان خيلى وقت است كه رفته...
بى هيچ حرفى، آرام آرام،
با قدم هايى محكم، سنگين و با وقار...
هيچ زنى در تاريخ، رفتنش را اعلام نكرده
همه ما اينگونه ايم!
ميرويم، آرام، آرام، آرام...
اينجاى قصه ى من ،
از چشم اگر افتادى، فاتحه ى خودت را بخوان
به چِشمِ يك زَن دوباره آمدن
تقريباً غيرممكن ترين تلاشِ دنياست
زن ها كه جانِشان را رها نميكنند عزيزِ من
ببين چه كردى كه رفت
ببين چه كردى...

#arezu
@Faryad1111 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 15:50:22 اولش یه بی قراریه کوچیکه؛
برای دوباره دیدنش،
برای دوباره شنیدنِ صداش
و حتی برای خوندن سلام دادنش...
عکس اول که میره دومی میشه دلتنگی،
دو تا پیام که میشه سه تا میشه بغضِ تو گلو...
بعدش نمیدونی عکس ِصدمی
یا اشکِ هزارم...
خاطره ها فراموش نمیشن،
فقط کاری میکنن تو فراموش کنی؛
ساعتو،
تاریخو،
رفتنِ یکیو،
زیر پا گذاشتنارو،
خودتو.
دلتنگی و بی قراری و بغض و اشکایی که در میره شمارش از دستت تبدیلت میکنه به یه ادم بی منطق،
که باز شروع میکنه به خواستن کسی که هزار بار نخواستتش،
شروع میکنی به دوست داشتنِ کسی که دوسِت،نه
نداشته که رفته...
بیقراری شروعِ دوباره دوست داشتن یکیه،
شروع که نه؛
تموم شدنی نیست دوست داشتن یه آدمایی فقط بعضی وقتا کمرنگ میشه این دوست داشتن،
اولین نگاه به اولین عکسش میشه دوباره برای بار هزارم از نو عاشقش شدن...
@Faryad1111 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 14:38:47 فهمیدم که نمیتوان جلوی رفتن آدمها را گرفت
با هر چیزی،با اشک و آه
با خوراندن محبت ده برابر بهشان و حتی
با هزار بار هجی کردن دوست داشتن...
فهمیدم که نمیشوند خاطرات را پاک کرد
ذهن را خالی کرد از تصویر کسی
و مشام را از عطرِ تنش
و لبها را مجبور کرد به فراموشی بوسه هایِ یکی.
فهمیدم فقط میشود کنار آمد
زودتر رفتنی ها را راهی کرد و اشک که نه
آب پشت سرشان ریخت که به قصد برنگشتن بروند.
فهمیدم میشود مسالمت آمیز با خاطرات زندگی کرد
تصویر یکی را دید و با لبخند گفت
اگر بود حتما خوب میشد ولی حالا که نیست هم میشود خوب باشد،
میشود عطرِ بهتری جایگزینش کرد
و لبهایت را به جای بوسه هایش
عادت داد به بوسیدن چیزهای زیبا تر و از همه مهم تر
آدم های ماندگار تر...
@Faryad1111 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 14:30:45 @Faryad1111 باز کردن / نظر دهید

2017-08-09 13:57:33 آهنگ جدید زانیار خسرو
@Faryad1111 باز کردن / نظر دهید