Get Mystery Box with random crypto!

#سفر_به_دیار_عشق_288 سروش بگو كجا بايد بيام؟ طاها: ـ طاهر م | ادبی ، شعر‌، داستان،بزرگان، ضرب المثل، رمان، شخصیتها ، نویسندگان ، متن کوتاه، خاطرات ، مناظرطبیعت ،

#سفر_به_دیار_عشق_288

سروش بگو كجا بايد بيام؟
طاها:
ـ طاهر من...
طاهر با داد مي گه:
ـ تو يكي خفه شو.
سروش:
ـ اداره ي آگاهي ... مي توني كه كج...
طاهر:
ـ مي دونم، فقط به بنفشه بگو زندش نمي ذارم. فقط دعا كنه كه دستم بهش نرسه. تيكه پارش مي كنم!
بعد از اين كه طاهر چند تا سوال ديگه از من در مورد بنفشه پرسيد و من هم با بي حوصلگي جواب دادم تماس رو قطع مي كنم. اون جور كه
فهميدم طاها تا آخرين لحظه از كنار طاهر تكون نخورد. هر چند برام مهم نيست، اون هم يه احمقيه مثل من و بقيه !
سرم رو به شيشه ي ماشين تكيه مي دم. صداي سها تو گوشم مي پيچه. سها:
ـ داداشي يه دوست پيدا كردم اين قدر ماهه!
ـ واقعا؟
سها:
ـ اوهوم.
ـ خب خدا اين ماهيتابه رو برات حفظ كنه.
اسه :
ـ ســـروش.
با لرزش گوشيم به خودم ميام. نگاهي به گوشيم مي ندازم. سياوشه. حوصلش رو ندارم. گوشي رو خاموش مي كنم و توي جيبم مي ذارم. كي
فكرش رو مي كرد كه همون دوست مسبب تمام بلاهايي باشه كه سر من و بقيه اومده!
ياد حرفاي مامان ميفتم. مامان:
ـ سروش تا كي مي خواي به اين زندگي فلاكت بارت ادامه بدي؟
ـ دست شما درد نكنه سارا خانم، حالا زندگي ما شد فلاكت بار؟!
مامان:
ـ مسخره بازي در نيار. من جديم.
ـ خوب شد گفتي سارايي من نمي دونستم.مامان:
ـ ســـروش، خجالت بكش، مثلا من مادرتم!
ـ نه بابا، واقعا؟
مامان:
ـ ســـروش.
ـ باشه بابا، چرا مي زني خانم خانما؟
مامان:
ـ برات يه دختر خوب انتخاب كردم.
ـ مگه لباسه؟
مامان:
ـ ســروش.
ـ مامان برام يه سوال پيش اومد؟
مامان:
ـ چي؟
ـ من موندم با اين همه جيغ جيغ بابا چه جوري تحملت مي كنه؟! من اگه يه زن مثل شما داشتم دو روزه طلاقش مي دادم.
مامان:
ـ ســــروش.
ـ باشه، باشه، تسليم، به ادامه صحبت هاي گرانبهاتون بپردازين.
مامان:
ـ داشتم مي گفتم يه دختر خوب برات پيدا كردم.
ـ مثل شما خوب و خانمه؟
مامان:
ـ پس چي؟ فكر كرد...
ـ نمي خوام.
مامان:
ـ سروش داري عصبيم مي كنيا!
ـ اگه مثل شما جيغ جيغوست من نمي خوام....

ادامه دارد...
@fazayeadaby